مقاله وحی word
مقاله وحی word
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : ۱۱ صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
راجع به خود ( وحى) از همه مهمتر همین است که موارد استعمالش را در قرآن به دست بیاوریم تا حقیقتش را بهتر بفهمیم . اینها را از لغت نمى شود به دست آورد چون عرف عام مورد استعمال نداشته ، آنچه که در لغت هست یک معنى نزدیک به این معناست . حالا ما در علوم مثال مى زنیم . ارباب علوم به یک معانى تازه اى مى رسند که عرف عام به آن معانى نمى رسد ، ناچارند که یک لغتى براى معنى جدید وضع کنند ، و معمولا دیگر نمى روند لفظى از خارج اختراع کنند ، به قرائن و مشابهاتى که هست لفظى را از جایى مى گیرند و بعد آن را توسعه و تعمیم مى دهند ، ترویجش مى کنند تا قالب جدید پیدا کند . مثلا علم و فلسفه علت و معلول کشف مى کند به صورت یک مفهوم فلسفى و علمى ، ولى عرف به این معناى عام فلسفى و علمى چنین لفظى براى آن ندارد ، آنگاه اهل لغت مى روند مى بینند که در زبان عرف یک کلمه اى دارند به نام علت یعنى بیمارى ، وقتى بیمارى پیدا مى شود یک آدمى مى شود معلول یعنى آن بیمارى را به خود مى گیرد ، نزدیکترین لغتى که پیدا مى کنند این است ، بعد کلمه علت را برمى دارند مىآورند در این معنا ، اما حالا که ما مى گو ییم علت ، دیگر مقصودمان بیمارى نیست ، مقصودمان یک مفهوم عام است . این مال اهل علم و علماء و فلاسفه . در دریافتهاى انبیاء هم یک چنین چیزى است یعنى آنچه آنها دریافت مى کنند یک نوع معانى اى است که قبلا در میان مردم وجود نداشته که لفظ داشته باشد . لفظ جدید وضع کردن هم که این درد را دوا نمى کند چون لفظ جدید را میان دو نفر باید وضع کرد که هر دوبا معنى آشنا باشند . ناچار از همان الفاظ متداول ، نزدیکترین الفاظ را براى این معنى انتخاب مى کنند . ما اگر بخواهیم به آن معنى نزدیک شویم – ما هم که به آن معنى مستقیما آشنایى نداریم – باید ببینیم از مجموع مواردى که به کار برده اند چه درک مى کنیم و چه مى فهمیم . در لغت
، معنى ( وحى) هر القاء محرمانه و مخفیانه و پنهان را مى گویند ، القاء مرموز ، مثل اینکه اگر یک نفر به یک نفر دیگر به صورت نجوا و مخفى که کسى نفهمد ، مطلبى را القاء کند ، این را در عرف مثلا مى گفته اند وحى . پس ، از معنى لغوى ، آن مقدارى که در اینجا منظور هست همین جنبه مخفى بودن و مرموز بودنش است نسبت به افهام سایر مردم .
موارد استعمال وحى در قرآن نظر اقبال درباره وحىحالا موارد استعمال ( از همینها انسان خیلى چیزها مى تواند کشف کند ) : قرآن وحى را اختصاص نداده به آنچه که به انبیاء به اصطلاح گفته مى شود که ما اصطلاحا ( نبوت) مى گوییم ، وحى را تعمیم داده به یک معنا در همه اشیاء . اقبال لاهورى در کتاب احیاء فکر دینى در اسلام عبارت خوبى دارد ( آقاى آرام ترجمه کرده اند و کتاب خوب و عمیقى است ) . اقبال مرد متفکرى بوده یعنى از خودش ابتکار داشته . ابتکارهایش مورد توجه است گو اینکه اطلاعاتش مخصوصا در مسائل اسلامى خیلى وسیع نبوده ، ولى انصافا باید تصدیق کرد که مرد صاحب فکرى بوده است . اقبال خودش در عین حال یک مشرب عرفانى دارد ، به مسائل عرفانى و سیر و سلوک عرفانى و مکاشفات عرفانى سخت معتقد است ، آن عرفان را ( خود آگاهى باطنى) مى نامد . حالا عبارتهایش را مى خوانم . اگر چه قسمتهایى از آن مربوط به بحث ما نیست ولى همه آن را مى خوانم : ( پیغمبرى را مى توان همچون نوعى از خود آگاهى باطنى تعریف کرد که در آن تجربه اتحادى ( چون حالت عرفانى یک حالت تجربه شخصى است اسمش را گذاشته تجربه اتحادى