تحقیق تاثیر پزشکی یونان بر پزشکی اسلام (قابل ویرایش)

تحقیق تاثیر پزشکی یونان بر پزشکی اسلام (قابل ویرایش)

تحقیق تاثیر پزشکی یونان بر پزشکی اسلام (قابل ویرایش)

تحقیق-تاثیر-پزشکی-یونان-بر-پزشکی-اسلام-(قابل-ویرایش)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : ۲۹ صفحه

 قسمتی از متن word (..docx) : 
 

‏تاثیر پزشکی یونانی بر تمدن اسلامی
‏چکیده :
‏تمامی اقوام انسانی از ابتدایی‌ترین دوران‌های خود عقاید ‏پزشکی ‏خاصی در مورد تولد و مرگ و ‏بیماری‌ها ‏داشته‌اند. به طوری که بیماری را ناشی از اراده الهی، قدرت جادوگران و یا سایر منابع ‏ماوراء الطبیعه ‏می‌دانستند و لذا درمان را از آن دیدگاه دنبال می‌کردند. برخی از این عقاید تا دوران معاصر در ‏ق‏الب ایمان درمانی و مقبره‌های مقدس باقی مانده‌است. گرچه خیزش پزشکی علمی در هزاره اخیر بسیاری از این روش‌ها را ضعیف کرده‌است.
‏پزشکی در یونان باستان تحت تاثیر سنت‌های پزشکی بابلی‌ها و مصری‌ها ایجاد شده‌است. یونانیان باستان به ایجاد یک سیستم پزشکی مزاجی که در درمان به دنبال بازگرداندن توازن مزاج در داخل بدن است نائل شدند. چهره بزرگ در طب ‏یونان باستان ‏بقراط ‏بود، که او راپدر “از طب مدرن می‌دانند. کورپس بقراطی می‌مجموعه‌ای از حدود هفتاد اثر از کارهای اولیه پزشکی یونان باستان است که تحت تاثیر قوی بقراط و شاگردانش است. ‏سوگند بقراط ‏برای پزشکان یکی از معروفترین باقیمانده‌های آن دوران است که هنوز هم به کار می‌رود.
‏در تاریخ ‏۷ ‏ژانویه ۲۰۱۳ ‏تعدادی قرص ‏روی ‏که به صورت قابل توجهی تحت محافظت و نگهداری قرار داده شده بودند، کشف شد. این قرص‌ها در یک کشتی متروک و ویران شده ‏رومی ‏به قدمت ‏حدود ۲۰۰۰ سال پیدا شد. این اکتشاف اسرار جدیدی را از پزشکی در روم باستان به پژوهشگران تاریخ علم پزشکی تقدیم کرد.
‏مقدمه
‏طب اسلامی‏ یا ‏پزشکی اسلامی‏ یکی از مشهورترین و شناخته‌ترین جنبه‌های ‏تمدن اسلامی ‏در جهان است و یکی از شاخه‌های علم است که مسلمانان در آن پیشرفت‌های بسیاری داشته‌اند. این مکتب پزشکی، که در آغاز تاریخ اسلام پدید آمد، نه تنها به خودی خود ارزشمند است، بلکه پیوسته نزدیکی با دیگر دانش‌ها و به ویژه دانش ‏فلسفه (‏طبیعیات فلسفه) ‏داشته‌است. به همین دلیل‌است که از گذشته، در جهان اسلام، مرد حکیم پزشک نیز بوده است و فیلسوف و پزشک هر دو را با نام حکیم می‌خوانده‌اند.
‏مکه و مدینه در دوران زندگی پیامبر اسلام (۵۷۰ – ۶۳۲م) – علی رغم آنچه تاکنون به طور گسترده ای مقبول واقع شده است – یکسره از جهان خارج برکنار و منتزع نبودند. [گویا] این دو شهر، خلاف آنچه امروزه به طور مکرر، اظهار یا (‏حداقل) تلویحاً بدان اشاره می شود، مراکز حیات فرهنگی مترقّی و شکوفا نیز محسوب نمی شدند. این حقیقت که عربستانِ مرکزی [در آن دوران ] با تمدّن برتر هم عصرِ خود تماس بسیار اندکی داشته است، در خالی بودنِ قرآن از اشاراتی به علم طب و طبابت جلوه گر می شود، چرا که از دیدگاه سنت دینی، چنین اموری می بایست مُستظهر به حکم و فرمانی از جانب خداوند می بودند. می توان پذیرفت درمانگرانی بومی، که به طور علمی آموزش ندیده بودند، در آن عصر می زیسته اند و [گاهی هم ] ممکن بود تصادفاً گذار یک پزشک واقعی به عربستان مرکزی افتاده باشد (نظیر موردی که در سر حد شمال غربی بیابان عربستان بدان برمی خوریم). البته چنین پزشکی نمی توانست دانشمند برجسته ای باشد. نه او و نه هیچ
‏کس دیگر نمی توانسته اند انبوهی از آموخته ها را از جهان خارج به شهرهایی که به زودی مکان های مقدس اسلامی می شدند، منتقل کرده باشند. از سوی دیگر، ساکنان این شهرها به واسطه ی تجارت کاروانی، این امکان را داشتند که با حیات فرهنگی هم عصر خود در جوامع بزرگ تری چون فلسطین و سوریه آشنایی پیدا کنند. استفاده ی آنها از این فرصت در منابع ناچیزی که در دست داریم تأیید شده است.
‏همه ی پیوستگی های فرهنگی از این دست، به مناطقی معطوف می شود که تمدن عصر باستان کلاسیک (در قالب هلنیسم و آنچه از آن در کسوت یونانی و تمدن رومی به شرق رسیده است) اثر خود را در آنها بر جا نهاده بود. در واقع می توان ادعا کرد که در یک گفتمان فرهنگی، بخش غربی عربستانِ مرکزی، پاره ای از جهان هلنیستی باستان بود؛ اما پاره ای بسیار دورافتاده که در حقیقت بهره ای از دستاوردهای عالی عقلانی جهان هلنیستی نصیب آن نشده بود. میراث معنوی و فکری آسیای جنوب غربی باستانی دوران قبل از هلنیسم، با پیشرفت موفقیت آمیز مسیحیت، گنوستی سیسم و یهودیت از جهات مختلف تداوم پیدا کرد و تجدید حیات و استحکام یافت. هلنیسم مترقی عربستانِ جنوبی و امپراتوری ساسانی در

 

دانلود فایل

 

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x