معماری منظر ۷۴ ص

معماری منظر ۷۴ ص

معماری منظر ۷۴ ص

معماری-منظر-74-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : ۵۲ صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏۱
‏۲
‏مقدمه ‏این نخستین بار است که به گونه‌ای تخصصی به معرفی حیطه‌هایی که «معماری منظر» را در بر می‌گیرد، پرداخته می‌شود. بدین لحاظ از قانون عام خطاپذیر بودن، بویژه در تجربه اول نمی‌توان مستثنا بود. محتوای این مقاله ضمن توجه به پاره‌ای از مطالب نو در معماری منظر، مطالب مقدماتی این حرفه را نیز در بر دارد. از این رو بخشی از مطالب به بیان مفاهیم معماری منظر می‌پردازند، و بخشی دیگر پا فراتر می‌گذارند. یکی از موضوعهایی که در این عصر نگرانی‌های جدی‌ای به دنبال داشته است، رابطه رو به زوال انسان و طبیعت است. طبیعی که به سان گاهواره‌ای، انسان را در خود جای می‌داد، اینک به طرزی غریب جایگاه و منزلت معنوی پیشین خود را از دست داده است. از نظر بسیاری از اندیشمندان، هم زمان با پیشرفتهای فن‌آوری، از زمین به عنوان منبع اصلی تأمین نیازها استفاده شد و این آغازی بود بر آنچه امروزه انسان را احاطه کرده است. انکشانی که بر سراسر فن‌آوری جدید حاکم است، خصلت در افتادن، به معنای تعرض را دارد. به گونه‌ای که انرژی نهفته در طبیعت، اکتشاف شده و حبس می‌گردد (هایدگر). شعر و ادبیات و فلسفه، در حقیقت نمود بیرونی روح انسان و اجتماع انسانی است و جامعه انسانی را به وحدت اجزای طبیعت و کل هستی مرتبط می‌سازد (استوارت، ۲۰۰۰). از این رو تلاش برای ارتباطی از این است با طبیعت نیز حائز اهمیت است. از جمله این تلاشهای هنری، می‌توان به جنبشهای اواخر دهه ۱۹۶۰ اشاره کرد. موجی از توجه‌های هنرمندان به طبیعت و زمین، نهفتی با عنوان هنر زمینی یا Land Art‏ را بوجود آوردند که به اسامی مختلفی همچون Nature Art. Earth works‏ خوانده شدند. این گروه از هنرمندان، زمین و طبیعت را به مثابه بوم خود قلمداد می‌کردند و سعی در انکشان آن داشتند. در این گرایش، توجه به مفاهیم و مضامین طبیعت برپایه برداشتهای شخصی انجام می‌پذیرد. معماری منظر از این تلاشها در رهیافتهای آنان، اثر پذیرفته است. موج دیگری از توجه‌ها نسبت به منظر و محیط، نگاهی توأم با فلسفه طبیعت است. در این نگاه، بوم شناسی (ecology)‏ ارتباط تنگاتنگی با فلسفه بوم نهاد ecophilosophy‏ پیدا می‌کند. این رویکرد در مراحلی، اخلاق‌گرایی در طبیعت را پیش می‌کشد. در دهه ۱۹۷۰، پروفسور مایان مک هارگ چنین مطرح کرد که منظر (Landscape)‏ در واقع نظامی بوم شناختی و متکی بر عدد مل محیطی، نظیر زمین شناسی، حیات گیاهی، حیات جانوری، کاربری زمین و جزء آن است. پژوهشگران این عرصه، تمایل به ایجاد ارتباطی عقلانی با ذات و سرشت بوم و طبیعت دارند. آنها درصدد جستجو برای دست‌یابی به منطقی‌ترین الگو برای درک طبیعت‌اند. معمای منظر، پیش از هر حرفه طراحی محیطی، حرفه‌ای در حل پیشرفت است. معماری منظر یکی از متنوع‌ترین حرفه‌های طراحی است. در دهه ۱۹۲۰، طراحی شهری به عنوان حرفه‌ای مستقل با برنامه‌ها و سازمانهای خاص خود از معماری و معماری منظر جدا شد. اما با وجود این، معماری منظر به مثابه نیرویی عمده در برنامه‌ریزی و طراحی شهری همچنان به قوت خود باقی ماند و به پیشرفت خود ادامه داد. به طوری که در اواخر قرن بیستم به دشواری می‌شد آن را با چند اصطلاح ساده توصیف کرد، زیرا دامنه این حرفه بسیار وسیع و پروژه‌های آن بسیار متنوع گشته بود. طراحی منظر، یعنی هسته تاریخی این حرفه که به طراحی بر جزئیات فضاهای باز برای فضاهای مسکون، تجاری، صنعتی، نهادی و همگانی می‌پردازد. طراحی منظر مستلزم برخورد با سایت به مثابه هنر، ایجاد تعادل بین سطوح سخت و نرم در فضاهای بیرونی و داخلی است. اگر چه انسان از نخستین گامهای حرکت و فعالیت خود در عرصه محیط برای ایجاد محیط مناسب زیست ـ چه در فضاهای بسته و چه باز ـ با توجه به میزان شناخت خود، در برخورد با عناصر محیط با تعمق برخورد کرده است و تدابیر او همواره در قالب مصلحت اندیشی و نگاه بد جوانب موضوع انجام گرفته است، اما این تدابیر تا صد و پنجاه سال پیش، به عنوان دانشی نظام‌مند وجود نداشت. از اواخر قرن ۱۹ (نوزدهم) به دلیل تغییر شرایط مناسب انسان در عرصه محیط، ناشی از انقلاب‌های صنعتی، او دریافت که در ادامه حرکت و ایجاد تغییر در شکل و نظام محیط پیرامونی خویش، باید به نگاهی منسجم و نظام‌مند مسلح باشد و توجه بیشتر به برخی مسائل نو و تجدیدنظر در مناسبات کهن خود با عناصر پیرامونی‌اش را مد نظر قرار دهد. در طول حدود یکصد و پنجاه سال که از عمر پیدایش معماری منظر می‌گذرد، حوزه فعالیت و نقش و کارکرد این رشته بتدریج شفاف‌تر و مشخص‌تر شده است. با وجود این، تعاریف متفاوتی نیز از آن به دست داده شده، که هر کدام در جای خود با توجه به دیدگاه‌های تخصصی مربوط، بیانگر مفاهیم و ارتباط ویژه‌ای با مقوله طراحی منظر و به عنوان مبنای آن دیدگاه قابل توجه است. ریچارد مویر
‏۱
‏۲
‏مقدمه ‏این نخستین بار است که به گونه‌ای تخصصی به معرفی حیطه‌هایی که «معماری منظر» را در بر می‌گیرد، پرداخته می‌شود. بدین لحاظ از قانون عام خطاپذیر بودن، بویژه در تجربه اول نمی‌توان مستثنا بود. محتوای این مقاله ضمن توجه به پاره‌ای از مطالب نو در معماری منظر، مطالب مقدماتی این حرفه را نیز در بر دارد. از این رو بخشی از مطالب به بیان مفاهیم معماری منظر می‌پردازند، و بخشی دیگر پا فراتر می‌گذارند. یکی از موضوعهایی که در این عصر نگرانی‌های جدی‌ای به دنبال داشته است، رابطه رو به زوال انسان و طبیعت است. طبیعی که به سان گاهواره‌ای، انسان را در خود جای می‌داد، اینک به طرزی غریب جایگاه و منزلت معنوی پیشین خود را از دست داده است. از نظر بسیاری از اندیشمندان، هم زمان با پیشرفتهای فن‌آوری، از زمین به عنوان منبع اصلی تأمین نیازها استفاده شد و این آغازی بود بر آنچه امروزه انسان را احاطه کرده است. انکشانی که بر سراسر فن‌آوری جدید حاکم است، خصلت در افتادن، به معنای تعرض را دارد. به گونه‌ای که انرژی نهفته در طبیعت، اکتشاف شده و حبس می‌گردد (هایدگر). شعر و ادبیات و فلسفه، در حقیقت نمود بیرونی روح انسان و اجتماع انسانی است و جامعه انسانی را به وحدت اجزای طبیعت و کل هستی مرتبط می‌سازد (استوارت، ۲۰۰۰). از این رو تلاش برای ارتباطی از این است با طبیعت نیز حائز اهمیت است. از جمله این تلاشهای هنری، می‌توان به جنبشهای اواخر دهه ۱۹۶۰ اشاره کرد. موجی از توجه‌های هنرمندان به طبیعت و زمین، نهفتی با عنوان هنر زمینی یا Land Art‏ را بوجود آوردند که به اسامی مختلفی همچون Nature Art. Earth works‏ خوانده شدند. این گروه از هنرمندان، زمین و طبیعت را به مثابه بوم خود قلمداد می‌کردند و سعی در انکشان آن داشتند. در این گرایش، توجه به مفاهیم و مضامین طبیعت برپایه برداشتهای شخصی انجام می‌پذیرد. معماری منظر از این تلاشها در رهیافتهای آنان، اثر پذیرفته است. موج دیگری از توجه‌ها نسبت به منظر و محیط، نگاهی توأم با فلسفه طبیعت است. در این نگاه، بوم شناسی (ecology)‏ ارتباط تنگاتنگی با فلسفه بوم نهاد ecophilosophy‏ پیدا می‌کند. این رویکرد در مراحلی، اخلاق‌گرایی در طبیعت را پیش می‌کشد. در دهه ۱۹۷۰، پروفسور مایان مک هارگ چنین مطرح کرد که منظر (Landscape)‏ در واقع نظامی بوم شناختی و متکی بر عدد مل محیطی، نظیر زمین شناسی، حیات گیاهی، حیات جانوری، کاربری زمین و جزء آن است. پژوهشگران این عرصه، تمایل به ایجاد ارتباطی عقلانی با ذات و سرشت بوم و طبیعت دارند. آنها درصدد جستجو برای دست‌یابی به منطقی‌ترین الگو برای درک طبیعت‌اند. معمای منظر، پیش از هر حرفه طراحی محیطی، حرفه‌ای در حل پیشرفت است. معماری منظر یکی از متنوع‌ترین حرفه‌های طراحی است. در دهه ۱۹۲۰، طراحی شهری به عنوان حرفه‌ای مستقل با برنامه‌ها و سازمانهای خاص خود از معماری و معماری منظر جدا شد. اما با وجود این، معماری منظر به مثابه نیرویی عمده در برنامه‌ریزی و طراحی شهری همچنان به قوت خود باقی ماند و به پیشرفت خود ادامه داد. به طوری که در اواخر قرن بیستم به دشواری می‌شد آن را با چند اصطلاح ساده توصیف کرد، زیرا دامنه این حرفه بسیار وسیع و پروژه‌های آن بسیار متنوع گشته بود. طراحی منظر، یعنی هسته تاریخی این حرفه که به طراحی بر جزئیات فضاهای باز برای فضاهای مسکون، تجاری، صنعتی، نهادی و همگانی می‌پردازد. طراحی منظر مستلزم برخورد با سایت به مثابه هنر، ایجاد تعادل بین سطوح سخت و نرم در فضاهای بیرونی و داخلی است. اگر چه انسان از نخستین گامهای حرکت و فعالیت خود در عرصه محیط برای ایجاد محیط مناسب زیست ـ چه در فضاهای بسته و چه باز ـ با توجه به میزان شناخت خود، در برخورد با عناصر محیط با تعمق برخورد کرده است و تدابیر او همواره در قالب مصلحت اندیشی و نگاه بد جوانب موضوع انجام گرفته است، اما این تدابیر تا صد و پنجاه سال پیش، به عنوان دانشی نظام‌مند وجود نداشت. از اواخر قرن ۱۹ (نوزدهم) به دلیل تغییر شرایط مناسب انسان در عرصه محیط، ناشی از انقلاب‌های صنعتی، او دریافت که در ادامه حرکت و ایجاد تغییر در شکل و نظام محیط پیرامونی خویش، باید به نگاهی منسجم و نظام‌مند مسلح باشد و توجه بیشتر به برخی مسائل نو و تجدیدنظر در مناسبات کهن خود با عناصر پیرامونی‌اش را مد نظر قرار دهد. در طول حدود یکصد و پنجاه سال که از عمر پیدایش معماری منظر می‌گذرد، حوزه فعالیت و نقش و کارکرد این رشته بتدریج شفاف‌تر و مشخص‌تر شده است. با وجود این، تعاریف متفاوتی نیز از آن به دست داده شده، که هر کدام در جای خود با توجه به دیدگاه‌های تخصصی مربوط، بیانگر مفاهیم و ارتباط ویژه‌ای با مقوله طراحی منظر و به عنوان مبنای آن دیدگاه قابل توجه است. ریچارد مویر
‏۱
‏۲
‏مقدمه ‏این نخستین بار است که به گونه‌ای تخصصی به معرفی حیطه‌هایی که «معماری منظر» را در بر می‌گیرد، پرداخته می‌شود. بدین لحاظ از قانون عام خطاپذیر بودن، بویژه در تجربه اول نمی‌توان مستثنا بود. محتوای این مقاله ضمن توجه به پاره‌ای از مطالب نو در معماری منظر، مطالب مقدماتی این حرفه را نیز در بر دارد. از این رو بخشی از مطالب به بیان مفاهیم معماری منظر می‌پردازند، و بخشی دیگر پا فراتر می‌گذارند. یکی از موضوعهایی که در این عصر نگرانی‌های جدی‌ای به دنبال داشته است، رابطه رو به زوال انسان و طبیعت است. طبیعی که به سان گاهواره‌ای، انسان را در خود جای می‌داد، اینک به طرزی غریب جایگاه و منزلت معنوی پیشین خود را از دست داده است. از نظر بسیاری از اندیشمندان، هم زمان با پیشرفتهای فن‌آوری، از زمین به عنوان منبع اصلی تأمین نیازها استفاده شد و این آغازی بود بر آنچه امروزه انسان را احاطه کرده است. انکشانی که بر سراسر فن‌آوری جدید حاکم است، خصلت در افتادن، به معنای تعرض را دارد. به گونه‌ای که انرژی نهفته در طبیعت، اکتشاف شده و حبس می‌گردد (هایدگر). شعر و ادبیات و فلسفه، در حقیقت نمود بیرونی روح انسان و اجتماع انسانی است و جامعه انسانی را به وحدت اجزای طبیعت و کل هستی مرتبط می‌سازد (استوارت، ۲۰۰۰). از این رو تلاش برای ارتباطی از این است با طبیعت نیز حائز اهمیت است. از جمله این تلاشهای هنری، می‌توان به جنبشهای اواخر دهه ۱۹۶۰ اشاره کرد. موجی از توجه‌های هنرمندان به طبیعت و زمین، نهفتی با عنوان هنر زمینی یا Land Art‏ را بوجود آوردند که به اسامی مختلفی همچون Nature Art. Earth works‏ خوانده شدند. این گروه از هنرمندان، زمین و طبیعت را به مثابه بوم خود قلمداد می‌کردند و سعی در انکشان آن داشتند. در این گرایش، توجه به مفاهیم و مضامین طبیعت برپایه برداشتهای شخصی انجام می‌پذیرد. معماری منظر از این تلاشها در رهیافتهای آنان، اثر پذیرفته است. موج دیگری از توجه‌ها نسبت به منظر و محیط، نگاهی توأم با فلسفه طبیعت است. در این نگاه، بوم شناسی (ecology)‏ ارتباط تنگاتنگی با فلسفه بوم نهاد ecophilosophy‏ پیدا می‌کند. این رویکرد در مراحلی، اخلاق‌گرایی در طبیعت را پیش می‌کشد. در دهه ۱۹۷۰، پروفسور مایان مک هارگ چنین مطرح کرد که منظر (Landscape)‏ در واقع نظامی بوم شناختی و متکی بر عدد مل محیطی، نظیر زمین شناسی، حیات گیاهی، حیات جانوری، کاربری زمین و جزء آن است. پژوهشگران این عرصه، تمایل به ایجاد ارتباطی عقلانی با ذات و سرشت بوم و طبیعت دارند. آنها درصدد جستجو برای دست‌یابی به منطقی‌ترین الگو برای درک طبیعت‌اند. معمای منظر، پیش از هر حرفه طراحی محیطی، حرفه‌ای در حل پیشرفت است. معماری منظر یکی از متنوع‌ترین حرفه‌های طراحی است. در دهه ۱۹۲۰، طراحی شهری به عنوان حرفه‌ای مستقل با برنامه‌ها و سازمانهای خاص خود از معماری و معماری منظر جدا شد. اما با وجود این، معماری منظر به مثابه نیرویی عمده در برنامه‌ریزی و طراحی شهری همچنان به قوت خود باقی ماند و به پیشرفت خود ادامه داد. به طوری که در اواخر قرن بیستم به دشواری می‌شد آن را با چند اصطلاح ساده توصیف کرد، زیرا دامنه این حرفه بسیار وسیع و پروژه‌های آن بسیار متنوع گشته بود. طراحی منظر، یعنی هسته تاریخی این حرفه که به طراحی بر جزئیات فضاهای باز برای فضاهای مسکون، تجاری، صنعتی، نهادی و همگانی می‌پردازد. طراحی منظر مستلزم برخورد با سایت به مثابه هنر، ایجاد تعادل بین سطوح سخت و نرم در فضاهای بیرونی و داخلی است. اگر چه انسان از نخستین گامهای حرکت و فعالیت خود در عرصه محیط برای ایجاد محیط مناسب زیست ـ چه در فضاهای بسته و چه باز ـ با توجه به میزان شناخت خود، در برخورد با عناصر محیط با تعمق برخورد کرده است و تدابیر او همواره در قالب مصلحت اندیشی و نگاه بد جوانب موضوع انجام گرفته است، اما این تدابیر تا صد و پنجاه سال پیش، به عنوان دانشی نظام‌مند وجود نداشت. از اواخر قرن ۱۹ (نوزدهم) به دلیل تغییر شرایط مناسب انسان در عرصه محیط، ناشی از انقلاب‌های صنعتی، او دریافت که در ادامه حرکت و ایجاد تغییر در شکل و نظام محیط پیرامونی خویش، باید به نگاهی منسجم و نظام‌مند مسلح باشد و توجه بیشتر به برخی مسائل نو و تجدیدنظر در مناسبات کهن خود با عناصر پیرامونی‌اش را مد نظر قرار دهد. در طول حدود یکصد و پنجاه سال که از عمر پیدایش معماری منظر می‌گذرد، حوزه فعالیت و نقش و کارکرد این رشته بتدریج شفاف‌تر و مشخص‌تر شده است. با وجود این، تعاریف متفاوتی نیز از آن به دست داده شده، که هر کدام در جای خود با توجه به دیدگاه‌های تخصصی مربوط، بیانگر مفاهیم و ارتباط ویژه‌ای با مقوله طراحی منظر و به عنوان مبنای آن دیدگاه قابل توجه است. ریچارد مویر
‏۱
‏۲
‏مقدمه ‏این نخستین بار است که به گونه‌ای تخصصی به معرفی حیطه‌هایی که «معماری منظر» را در بر می‌گیرد، پرداخته می‌شود. بدین لحاظ از قانون عام خطاپذیر بودن، بویژه در تجربه اول نمی‌توان مستثنا بود. محتوای این مقاله ضمن توجه به پاره‌ای از مطالب نو در معماری منظر، مطالب مقدماتی این حرفه را نیز در بر دارد. از این رو بخشی از مطالب به بیان مفاهیم معماری منظر می‌پردازند، و بخشی دیگر پا فراتر می‌گذارند. یکی از موضوعهایی که در این عصر نگرانی‌های جدی‌ای به دنبال داشته است، رابطه رو به زوال انسان و طبیعت است. طبیعی که به سان گاهواره‌ای، انسان را در خود جای می‌داد، اینک به طرزی غریب جایگاه و منزلت معنوی پیشین خود را از دست داده است. از نظر بسیاری از اندیشمندان، هم زمان با پیشرفتهای فن‌آوری، از زمین به عنوان منبع اصلی تأمین نیازها استفاده شد و این آغازی بود بر آنچه امروزه انسان را احاطه کرده است. انکشانی که بر سراسر فن‌آوری جدید حاکم است، خصلت در افتادن، به معنای تعرض را دارد. به گونه‌ای که انرژی نهفته در طبیعت، اکتشاف شده و حبس می‌گردد (هایدگر). شعر و ادبیات و فلسفه، در حقیقت نمود بیرونی روح انسان و اجتماع انسانی است و جامعه انسانی را به وحدت اجزای طبیعت و کل هستی مرتبط می‌سازد (استوارت، ۲۰۰۰). از این رو تلاش برای ارتباطی از این است با طبیعت نیز حائز اهمیت است. از جمله این تلاشهای هنری، می‌توان به جنبشهای اواخر دهه ۱۹۶۰ اشاره کرد. موجی از توجه‌های هنرمندان به طبیعت و زمین، نهفتی با عنوان هنر زمینی یا Land Art‏ را بوجود آوردند که به اسامی مختلفی همچون Nature Art. Earth works‏ خوانده شدند. این گروه از هنرمندان، زمین و طبیعت را به مثابه بوم خود قلمداد می‌کردند و سعی در انکشان آن داشتند. در این گرایش، توجه به مفاهیم و مضامین طبیعت برپایه برداشتهای شخصی انجام می‌پذیرد. معماری منظر از این تلاشها در رهیافتهای آنان، اثر پذیرفته است. موج دیگری از توجه‌ها نسبت به منظر و محیط، نگاهی توأم با فلسفه طبیعت است. در این نگاه، بوم شناسی (ecology)‏ ارتباط تنگاتنگی با فلسفه بوم نهاد ecophilosophy‏ پیدا می‌کند. این رویکرد در مراحلی، اخلاق‌گرایی در طبیعت را پیش می‌کشد. در دهه ۱۹۷۰، پروفسور مایان مک هارگ چنین مطرح کرد که منظر (Landscape)‏ در واقع نظامی بوم شناختی و متکی بر عدد مل محیطی، نظیر زمین شناسی، حیات گیاهی، حیات جانوری، کاربری زمین و جزء آن است. پژوهشگران این عرصه، تمایل به ایجاد ارتباطی عقلانی با ذات و سرشت بوم و طبیعت دارند. آنها درصدد جستجو برای دست‌یابی به منطقی‌ترین الگو برای درک طبیعت‌اند. معمای منظر، پیش از هر حرفه طراحی محیطی، حرفه‌ای در حل پیشرفت است. معماری منظر یکی از متنوع‌ترین حرفه‌های طراحی است. در دهه ۱۹۲۰، طراحی شهری به عنوان حرفه‌ای مستقل با برنامه‌ها و سازمانهای خاص خود از معماری و معماری منظر جدا شد. اما با وجود این، معماری منظر به مثابه نیرویی عمده در برنامه‌ریزی و طراحی شهری همچنان به قوت خود باقی ماند و به پیشرفت خود ادامه داد. به طوری که در اواخر قرن بیستم به دشواری می‌شد آن را با چند اصطلاح ساده توصیف کرد، زیرا دامنه این حرفه بسیار وسیع و پروژه‌های آن بسیار متنوع گشته بود. طراحی منظر، یعنی هسته تاریخی این حرفه که به طراحی بر جزئیات فضاهای باز برای فضاهای مسکون، تجاری، صنعتی، نهادی و همگانی می‌پردازد. طراحی منظر مستلزم برخورد با سایت به مثابه هنر، ایجاد تعادل بین سطوح سخت و نرم در فضاهای بیرونی و داخلی است. اگر چه انسان از نخستین گامهای حرکت و فعالیت خود در عرصه محیط برای ایجاد محیط مناسب زیست ـ چه در فضاهای بسته و چه باز ـ با توجه به میزان شناخت خود، در برخورد با عناصر محیط با تعمق برخورد کرده است و تدابیر او همواره در قالب مصلحت اندیشی و نگاه بد جوانب موضوع انجام گرفته است، اما این تدابیر تا صد و پنجاه سال پیش، به عنوان دانشی نظام‌مند وجود نداشت. از اواخر قرن ۱۹ (نوزدهم) به دلیل تغییر شرایط مناسب انسان در عرصه محیط، ناشی از انقلاب‌های صنعتی، او دریافت که در ادامه حرکت و ایجاد تغییر در شکل و نظام محیط پیرامونی خویش، باید به نگاهی منسجم و نظام‌مند مسلح باشد و توجه بیشتر به برخی مسائل نو و تجدیدنظر در مناسبات کهن خود با عناصر پیرامونی‌اش را مد نظر قرار دهد. در طول حدود یکصد و پنجاه سال که از عمر پیدایش معماری منظر می‌گذرد، حوزه فعالیت و نقش و کارکرد این رشته بتدریج شفاف‌تر و مشخص‌تر شده است. با وجود این، تعاریف متفاوتی نیز از آن به دست داده شده، که هر کدام در جای خود با توجه به دیدگاه‌های تخصصی مربوط، بیانگر مفاهیم و ارتباط ویژه‌ای با مقوله طراحی منظر و به عنوان مبنای آن دیدگاه قابل توجه است. ریچارد مویر

 

دانلود فایل

 

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x