تحقیق تفسیر جزء یک ۲۳۰ ص ( ورد)

تحقیق تفسیر جزء یک ۲۳۰ ص ( ورد)

تحقیق تفسیر جزء یک ۲۳۰ ص ( ورد)

تحقیق-تفسیر-جزء-یک--230-ص-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : ۲۳۶ صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 


‏تفس‏ی‏ر قران کر‏ی‏م
‏جزء اول
‏ ‏ مسلمانان حکومتى تشکیل نداده بودند.
‏ اما پس از ورود پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) به مدینه ، نخستین پایه
‏ حکومت اسلامى گذارده شد، و پس از پیروزى در جنگ بدر، این مساءله آشکارتر گشت
‏ ، یعنى رسما حکومت و دولتى کوچک اما قابل رشد تشکیل گردید.
‏ اینجا بود که منافع بسیارى از سردمداران مدینه مخصوصا یهود که در آن زمان
‏ مورد احترام عربها بودند به خطر افتاد، احترام یهود در آن زمان بیشتر به خاطر
‏ این بود که اهل کتاب و مردمى نسبه با سواد، و از نظر وضع اقتصادى پیشرفته
‏ بودند، و همانها بودند که پیش از ظهور پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم )
‏ بشارت چنین ظهورى را مى دادند.
‏ افراد دیگرى هم در مدینه بودند که داعیه ریاست و رهبرى مردم داشتند ولى با
‏ هجرت رسولخدا حسابها به هم خورد، سران ظالم و خودکامه و اطرافیان غارتگر آنها
‏ دیدند توده هاى مردم به سرعت به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) ایمان
‏ مى آورند، حتى خویشاوندان خودشان آنها بعد از مدتى مقاومت دیدند چاره اى نیست
‏ جز اینکه ظاهرا مسلمان شوند، زیرا نواختن کوس مخالفت و قرار گرفتن در جبهه
‏ مقابل ، علاوه بر مشکلات جنگ و صدمه هاى اقتصادى ، خطر نابودى آنها را در
‏ برداشت به ویژه اینکه عرب تمام قدرتش قبیله او بود و قبیله هاى آنها غالبا از
‏ آنان جدا شده بودند.
‏ روى این اصل راه سومى انتخاب کردند، و آن اینکه ظاهرا مسلمان شوند و در خفیه
‏ نقشه در هم شکستن اسلام را طرح ریزى کنند.
‏ کوتاه سخن اینکه بروز نفاق در یک اجتماع معمولا معلول یکى از دو چیز است :
‏ نخست پیروزى و قدرت آئین انقلابى موجود و تسلط آن بر اجتماع .
‏ و دیگر ضعف روحیه و فقدان شخصیت و شهامت کافى براى رویاروئى با حوادث سخت .
‏ ۲- لزوم شناخت منافقین در هر جامعه
‏ بدون شک نفاق و منافق ، مخصوص عصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم )
‏ نبوده است و در هر جامعه اى این برنامه و گروه وجود دارند، منتها باید بر
‏ اساس معیارهاى حساب شده اى که قرآن براى آنها بدست مى دهد شناسائى شوند، تا
‏ نتوانند زیان و یا خطرى ایجاد کنند، در آیات گذشته و همچنین سوره منافقین و
‏ روایات اسلامى نشانه هاى مختلفى براى آنها ذکر شده است از جمله :
‏ ۱ هیاهوى بسیار و ادعاهاى بزرگ و خلاصه گفتار زیاد و عمل کم و ناهماهنگ .
‏ ۲ در هر محیطى رنگ آن محیط را گرفتن و با هر جمعیتى مطابق مذاق آنان حرف زدن
‏ ، با مؤ منان آمنا گفتن و با مخالفان انا معکم !
‏ ۳ حساب خود را از مردم جدا کردن و تشکیل انجمنهاى سرى ، و مرموز دادن با نقشه
‏ هاى حساب شده .
‏ ۴ خدعه و نیرنگ و فریب و دروغ و تملق و چاپلوسى ، پیمان شکنى و خیانت .
‏ ۵ خود برتربینى ، و مردم را ناآگاه ، سفیه و ابله قلمداد کردن و خود را عاقل
‏ و هوشیار دانستن .
‏ خلاصه دوگانگى شخصیت و تضاد برون و درون که صفت بارز منافقان است پدیده هاى
‏ گوناگونى در عمل و گفتار و رفتار فردى و اجتماعى آنها دارد که به خوبى مى
‏ توان آن را شناخت .
‏ چه تعبیر زیبائى دارد قرآن در آیاتى که خواندیم مى گوید: فى قلوبهم مرض :
‏ آنها دلهاى بیمار دارند چه بیمارى از دوگانگى ظاهر و باطن بدتر؟ و چه بیمارى
‏ از خود برتربینى و یا نداشتن شهامت براى رویاروئى با حوادث دردناکتر؟
‏ ولى همان گونه که بیمارى قلبى را هر چند پنهان است نمى توان به کلى مخفى کرد
‏ بلکه نشانه هاى آن در چهره انسان و تمام اعضاى بدن آشکار مى شود، بیمارى نفاق
‏ نیز همین گونه است که با تظاهرات مختلف قابل شناخت مى باشد.
‏ در تفسیر نمونه ذیل آیات ۱۴۱ تا ۱۴۳ سوره نساء نیز درباره صفات منافقان بحث
‏ کرده ایم (جلد چهارم صفحه ۱۷۴ تا ۱۷۸).
‏ و نیز در ذیل آیات ۴۹ تا ۵۷ سوره توبه بحث مشروحى در این زمینه داریم (تفسیر
‏ نمونه جلد ۷ صفحه ۴۳۸ تا ۴۵۰).
‏ در سوره توبه ذیل آیات ۶۲ تا ۸۵ نیز بحثهاى فراوانى در این زمینه مطالعه
‏ خواهید فرمود (تفسیر نمونه جلد هشتم صفحه ۱۹ تا ۷۲).
‏ ۳- وسعت معنى نفاق
‏ گرچه نفاق به مفهوم خاصش ، صفت افراد بى ایمانى است که ظاهرا در صف
‏ مسلمانانند، اما باطنا دل در گرو کفر دارند، ولى نفاق معنى وسیعى دارد که هر
‏ گونه دوگانگى ظاهر و باطن ، گفتار و عمل را شامل مى شود هر چند در افراد مؤ
‏ من باشد که ما از آن به عنوان رگه هاى نفاق نام مى بریم .
‏ مثلا در حدیثى مى خوانیم : ثلاث من کن فیه کان منافقا و ان صام و صلى و زعم
‏ انه مسلم ، من اذا ائتمن خان ، و اذا حدث کذب ، و اذا وعد اخلف سه صفت است در
‏ هر کس باشد منافق است هر چند روزه بگیرد و نماز بخواند و خود را مسلمان
‏ بداند: کسى که در امانت خیانت مى کند، و کسى که به هنگام سخن گفتن دروغ مى
‏ گوید، و کسى که وعده مى دهد و خلف وعده مى کند. مسلما این گونه افراد منافق
‏ به معنى خاص نیستند ولى رگه هائى از نفاق در وجود آنها هست ، مخصوصا درباره
‏ ریاکاران از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم
‏ که فرمود: الریاء شجره لا تثمر الا الشرک الخفى ، و اصلها النفاق !: ریا و
‏ ظاهر سازى ، درخت (شوم و تلخى ) است که میوه اى جز شرک خفى ندارد و اصل و
‏ ریشه آن نفاق است .
‏ در اینجا توجه شما را به سخنى از امیر مؤ منان على (علیه السلام ) درباره
‏ منافقان جلب مى کنیم :
‏ اى بندگان خدا شما را به تقوا و پرهیزکارى سفارش مى کنم ، و از منافقان بر
‏ حذر مى دارم ، زیرا آنها گمراه و گمراه کننده اند، خطاکار و به خطا اندازند،
‏ به رنگهاى گوناگون در مى آیند، به قیافه و زبانهاى متعدد خودنمائى مى کنند از
‏ هر وسیله اى براى فریفتن و در هم شکستن شما استفاده مى کنند، و در هر
‏ کمینگاهى به کمین شما مى نشینند، بد باطن و خوش ‍ ظاهرند، و در نهان براى
‏ فریب مردم گام بر مى دارند، از بیراهه ها حرکت مى کنند، و گفتارشان به ظاهر
‏ شفا بخش ، اما کردارشان دردى است درمان ناپذیر، به رفاه و آسایش مردم حسد مى
‏ ورزند و (اگر به کسى بلائى وارد شود خوشحالند، امیدواران را ماءیوس مى کنند،

 

دانلود فایل

 

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x