پاورپوینت برهان صدیقین (با کیفیت)

پاورپوینت برهان صدیقین (با کیفیت)

پاورپوینت برهان صدیقین (با کیفیت)

پاورپوینت-برهان-صدیقین-(با-کیفیت)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل :  powerpoint (..ppt) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : ۵۲ اسلاید

 قسمتی از متن powerpoint (..ppt) : 
 

برهان صدیقین
معیارهای تمایز برهان صدیقین از سایر براهینِ خداشناسی
در یک تقسیم‏بندی، براهین خداشناسی از حیث سالکان طریق معرفت به پنج دسته تقسیم شده‏اند :
۱- راه متکلمان که معمولاً به حدوث زمانی عالم استدلال می‏کنند
۲- راه طبیعیون که از حرکت عالم بر محرک اولی استدلال می‏کنند
۳- راه حکمای الهی که از امکان ماهوی به وجودحق می‏رسند
۴- راه عرفا که همان بداهت وجود حق نزد ایشان است
۵- طریقِ حکمای متأله که با نظر به حقیقت وجود پی به حق تعالی می‏برند .
تقسیم آخوند: براهین خداشناسی سه دسته است
۱- راه‏هایی که در آن سالک و مسلک ومقصد از یکدیگر جدا هستند، مانند برهان نظم
۲- راه‏هایی که در آن سالک و مسلک یکی ولی مقصد جدا است، مانند راه طبیعیون از طریق معرفت نفس
۳- راه‏هایی که در آن مسلک و مقصد واحد و سالک جدا است، که همان برهان صدیقین می‏باشد (ر.ک: محقق طوسی، شرحی الاشارات، ص ۲۱۴؛ ملاصدرا، اسفار:۶/۱۴و۴۴)
عناوین برهان
شیخ رییس که موسس آن است او را «حکم صدیقین» (الاشارات و التنبیهات- چاپ‏ استاد شهابی- دانشگاه تهران، ۱۳۳۹، ص۱۱۰) نامیده است
صدرالمتألهین «سبیل‏ الصدیقین» نامید (الحکمه المتعالیه، تهران، دایره المعارف،۱۳۷۸،ج.۶،ص.۱۳)
متأخرین آن را «برهان صدیقین» تعبیر کرده‌اند (میرزا مهدی آشتیانی. تعلیقه شرح منظومه.چاپ آقایان دکتر محقق و دکتر فلاطوری، تهران، موسسه مطالعات، ۱۳۵۲، ص۴۸۸)
پیشینه
برای اولین بار شیخ‌الرئیس، بوعلی‌سینا، در نمط چهارم از کتاب اشارات، برهانی را مطرح کرد و آن را برهان صدیقین نامید:
تنبیه: تأمل کیف لم یحتج بیاننا لثبوت الاول و وحدانیته و برائته عن الصّمات الی تأمّلٍ لغیر نفس الوجود و لم یحتج الی اعتبارٍ من خلقه و فعلهِ و اِن کان ذلک دلیلا علیه لکن هذاالباب اوثق و اشراف.
الی مثل هذا اشیر فی‌الکتاب الالهی، سنریهم آیاتنا فی‌الافاق و فی انفسهم، اقول هذا حکم لقوم ثم یقول: اولم یکف بربک انه علی کل شیی شهید، اقول: ان هذا حکم للصدیقین الذین یستشهدون به لا علیه
پیشینه
ابن عربی: «فسبحان من لم یکن علیه دلیل سوی نفسه و لا ثبت کونه الا بعینه»(فص یوسفی از فصوص الحکم، چاپ‏ ابو العلا عفیفی، بیروت: دار الکتاب،ظاهرا ۱۹۴۶ ،ص.۱۰۴،س.۱۵ (
«فان کان الحقّ هو الظاهر فالخلق مستور فیه فیکون الخلق جمیع اسماء الحقّ سمعه و بصره و جمیع نسبه و ادرکاته و ان کان الخلق هو الظاهر فالحق مستور باطن فیه فالحق سمع الخلق و بصره و یده و رجله و جمیع قواه کما ورد فی الخبر الصحیح
ثم ان الذّات لو تعرّت عن هذه النسب لم تکن الها و هذه النسب‏ احدثتها اعیاننا فنحن جعلناه بمألوهیتها الها فلا یعرف حتی نعرف قال علیه السلام من عرفه نفسه فقد عرف غلط نعم تعرف ذات قدیمه ازلیه لا یعرف انه اله حتی یعرف المألوه فهو الدلیل علیه ثم بعد هذا فی‏ ثانی حال یعطیک الکشف ان الحق نفسه کان عین الدلیل علی نفسه و علی الوهیته و ان العالم لیس الا تجلیّه‏ فی صور اعیانهم الثابته التی یستحیل وجودها بدونه»(ابن عربی، فص ابراهیمی، ص۸۱)

 

دانلود فایل

 

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x