دانلود مقاله در مورد عوامل پیدایش نهضت امام حسین (ع) ۲۰ ص

دانلود مقاله در مورد عوامل پیدایش نهضت امام حسین (ع) ۲۰ ص

دانلود مقاله در مورد عوامل پیدایش نهضت امام حسین (ع) ۲۰ ص

دانلود-مقاله-در-مورد-عوامل-پیدایش-نهضت-امام-حسین-(ع)-20-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : ۱۸ صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏۱
‏سه عامل یاد شده در زیر، در پیدایش این قیام و نهضت اثر داشت:
۱‏- درخواست بیعت از امام حسین (ع) براى یزید و وارد آوردن فشار به آن حضرت به این منظور؛
‏۲- دعوت مردم کوفه از امام حسین (ع) به عراق؛
‏۳- عامل امر به معروف و نهى از منکر که امام حسین (ع) از روز نخست از مدینه با این شعار حرکت کرد.
‏وصیت نامه اعتقادى – سیاسى امام
‏امام حسین (ع) پیش از حرکت از مدینه، وصیتنامه‏‏‏اى خطاب به برادرش ‏«‏محمد حنفیه‏»‏ نوشت و طى آن علت قیام و نهضت خود را اصلاح امور امت اسلامى و امر به معروف و نهى از منکر، و زنده کردن سیره جدش پیامبر و پدرش على معرفى کرد. امام در این وصیتنامه پس از بیان عقیده خویش درباره توحید و نبوت و معاد، چنین نوشت: ‏«‏…من، نه از روى خودخواهى و سرکشى و هوسرانى (از مدینه) خارج مى‏‏‏گردم، و نه براى ایجاد فساد و ستمگرى، بلکه هدف من از این حرکت، اصلاح مفاسد امت جدم و منظورم امر به معروف و نهى از منکر است و مى‏‏‏خواهم سیره جدم (پیامبر) و پدرم على بن ابی ‏طالب را در پیش گیرم. هر کس در این راه به پاس احترام حق از من پیروى کند، راه خود را در پیش خواهم گرفت، تا خداوند میان من و این قوم داورى کند که او بهترین داوران است…‏»
‏چنانکه مى‏‏‏بینیم امام در این وصیتنامه، انگیزه قیام خود را چهار چیز اعلام مى‏‏‏کند:
‏۱- اصلاح امور امت؛
‏۲- امر به معروف؛
‏۳- نهى از منکر؛
‏۴- پیروى از سیره جدش پیامبر و پدرش على (ع) و زنده کردن سیره آن دو بزرگوار
‏پیام آوران قیام کربلا
‏هر قیام و نهضتى عمدتا از دو‏ بخش‏«‏خون‏»‏ و‏«‏پیام‏»‏ تشکیل مى گردد.
‏مقصود از بخش خون، مبارزات خونین و قیام مسلحانه است که مستلزم کشتن و کشته شدن ‏و جانبازى در راه آرمان مقدس است.
‏مقصود از بخش پیام نیز، رساندن و ابلاغ پیام انقلا‏ب و بیان آرمانها و اهداف آن است.
‏۲
‏در پیروزى یک انقلاب اهمیت بخش دوم کمتر از بخش اول نیست، زیرا اگر اهداف و آرمانهاى یک انقلاب در سطح جامعه تبیین نشود، انقلاب از حمایت و پشتیبانى مردم برخوردار نمى‏‏‏گردد و در کانون اصلى خود به دست فراموشى سپرده مى‏‏‏شود و چه بسا گرفتار تحریفها و دگرگو‏نیها توسط دشمنان انقلاب مى گردد.
‏با بررسى قیام مقدس امام حسین – علیه‏‏‏السلام – این دو بخش کاملا در آن به چشم مى خورد، زیرا انقلاب امام حسین – علیه‏‏‏السلام – تا عصر عاشورا مظهر بخش اول یعنى بخش خون و شهادت و ایثار خون بود و رهبر و پرچمدار آن نیز خود حسین بن على – علیه‏‏‏السلام – در حالى که بخش دوم آن از عصر عاشورا آغاز گردید و پرچمدار آن امام زین العابدین و زینب کبرى – علیهما السلام – بودند که پیام انقلاب و شهادت سرخ آن حضرت و یارانش را با سخنان آتشین خود به اطلاع افکار عمومى مى رساندند و طبل رسوایى حکومت پلید اموى را به صدا در آوردند.


در مقام تبلیغ و واقع‌‍‌‍ ، حرکت امام حسین(ع) براى اقامه‏ى حق و عدل بود: «انّما خرجت لطلب‏الاصلاح فى امّه جدّى ارید ان امر بالمعروف وانهى عن‏المنکر …». در زیارت اربعین که یکى از بهترین زیارات است، مى‏خوانیم: «و منح‏النّصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من‏الجهاله و حیرهالضّلاله». آن حضرت در بین راه، حدیث معروفى را که از پیامبر(ص) نقل کرده‏اند، بیان مى‏فرمایند: «ایهاالنّاس انّ رسول‏اللَّه صلّى‏اللَّه علیه و اله و سلّم قال: من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرم‏اللَّه ناکثا لعهداللَّه مخالفا لسنه رسول‏اللَّه صلّى‏اللَّه علیه و اله و سلم یعمل فى عباداللَّه بالاثم والعدوان فلم یغیّر علیه بفعل و لاقول کان حقّا على‏اللَّه ان یدخله مدخله».
‏تمام آثار و گفتار آن بزرگوار و نیز گفتارى که درباره‏ى آن بزرگوار از معصومین رسیده است، این مطلب را روشن مى‏کند که غرض، اقامه‏ى حق و عدل و دین خدا و ایجاد حاکمیت شریعت و برهم زدن بنیان ظلم و جور و طغیان بوده است. غرض، ادامه‏ى راه پیامبر اکرم(ص) و دیگر پیامبران بوده است که: «یا وارث ادم صفوهاللَّه یا وارث نوح نبىّ‏اللَّه …» و معلوم است که پیامبران هم براى چه آمدند: «لیقوم‏النّاس بالقسط». اقامه‏ى قسط و حق
‏۳
‏و ایجاد حکومت و نظام اسلامى.
‏آنچه که نهضت ما را جهت مى‏داد و امروز هم باید بدهد، دقیقاً همان چیزى است که حسین‏بن على(علیه‏السّلام) در راه آن قیام کرد. ما امروز، براى شهداى خود که در جبهه‏هاى گوناگون و در راه این نظام و حفظ آن، به شهادت مى‏رسند، با معرفت عزادارى مى‏کنیم. آن شهید و جوانى که یا در جنگ تحمیلى و یا در برخورد با انواع و اقسام دشمنان و منافقان و کفار به شهادت رسیده، هیچ شبهه‏یى براى مردم ما وجود ندارد که این شهید، شهید راه همین نظام است و براى نگهداشتن و محکم کردن ستونهاى همین نظام و انقلاب، به شهادت رسیده است؛ در حالى که وضع شهداى امروز، با شهداى کربلا که در تنهایى و غربت کامل قیام کردند و هیچ‏کس آنها را به پیمودن این راه تشویق نکرد، بلکه همه‏ى مردم و بزرگان وجوه اسلام، آنها را منع مى‏کردند، متفاوت است. در عین حال، ایمان و عشقشان آن‏چنان لبریز بود که رفتند و غریبانه و مظلومانه و تنها به شهادت رسیدند. وضع شهداى کربلا، با شهدایى که تمام دستگاههاى تبلیغى و مشوقهاى جامعه به آنها مى‏گوید بروید و آنها هم مى‏روند و به شهادت مى‏رسند، فرق دارد. البته این شهید، شهید والامقامى است؛ اما او چیز دیگرى است.
‏در زیارتى از زیارتهاى امام حسین(علیه‏السّلام) که در روز اربعین خوانده مى‏شود، جمله‏یى بسیار پُرمعنا وجود دارد و آن، این است: «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من‏الجهاله». فلسفه‏ى فداکارى حسین‏بن‏على(علیه‏السّلام) در این جمله گنجانده شده است. زایر به خداى متعال عرض مى‏کند که این بنده‏ى تو – این حسین تو – خون خود را نثار کرد، تا مردم را از جهالت نجات بدهد. «وحیرهالضّلاله»؛ مردم را از سرگردانى و حیرتى که در گمراهى است، نجات بدهد. ببینید، این جمله چه‏قدر پُرمغز و داراى چه مفهوم مترقى و پیشرفته‏یى است.
‏امام حسین علیه‏السّلام هدفِ اوّل خود را این قرار مى‏دهد: «لنرى المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فى بلادک»؛ در میان کشهدف این است که مردمان مستضعف جامعه و انسانهاى ضعیف – در هر سطحى و در هر جایى – امنیت پیدا کنند: ور اسلامى، فساد را ریشه کن کنیم و اصلاح به‏وجود آوریم‏.‏ هدف این است که مردمان مستضعف جامعه و انسانهاى ضعیف – در هر سطحى و در هر جایى – امنیت پیدا کنند: امنیت حیثیّتى، امنیت مالى، امنیت قضایى؛ همینى که امروز در دنیا نیست. امام حسین علیه‏السّلام درست نقطه مقابل آن چیزى را مى‏خواست که در زمان سلطه طواغیت در آن روز بود. امروز هم در سطح دنیا که نگاه مى‏کنید، مى‏بینید همین است؛ پرچمهاى دین را وارونه مى‏کنند، بندگان مظلوم خدا را مظلومتر مى‏کنند و ستمگران، پنجه‏شان به خون مظلومان بیشتر فرو مى‏رود.
‏ببینید در دنیا چه خبر است! ببینید با مسلمانان کوزوو چگونه عمل مى‏کنند! پانصدهزار انسان – بلکه بیشتر – بچه، بزرگ، زن، مرد و مریض، در بیابانها، در مرزها؛ آن هم نه مرزها و بیابانهاى مهربان که در بین دشمن، زیر فشار دشمنى که راه را در مقابلشان مین‏گذارى مى‏کند و پشت سرشان گلوله مى‏اندازد. هدف این است که اینها را تار و مار کنند. هدف از هر قیامى، هدف از هر انقلابى، هدف از هر قدرت اسلامى‏اى و اصلاً هدف از حاکمیت دین خدا، رسیدگى به وضع «مظلومون» و عمل به فرایض، احکام و سنن الهى است. امام حسین علیه‏السّلام مى‏دانست که اگر این حرکت را نکند، این امضاى او، این سکوت او، این سکون او، چه بر سر اسلام خواهد آورد. وقتى قدرتى همه امکانات جوامع و یا یک جامعه را در اختیار دارد و راه طغیان پیش مى‏گیرد و جلو مى‏رود، اگر مردان و داعیه‏داران حق در مقابل او اظهار وجود نکنند و حرکت او را تخطئه نکنند، با این عمل، کار او را امضا کرده‏اند؛ یعنى ظلم به امضاى اهل حق مى‏رسد، بدون این‏که خودشان خواسته باشند. این گناهى بود که آن روز بزرگان و آقازادگان بنى‏هاشم و فرزندان سردمداران بزرگ صدر اسلام مرتکب شدند. امام حسین علیه‏السّلام این را برنمى‏تافت؛ لذا قیام کرد.
‏۴
‏نقل شده است بعد از آن‏که امام سجاد علیه‏السّلام پس از حادثه عاشورا به مدینه برگشت – شاید از آن وقتى که این کاروان از مدینه بیرون رفت و دوباره برگشت ده، یازده ماه فاصله شده بود – یک نفر خدمت ایشان آمدو عرض کرد: یابن‏رسول‏اللَّه! دیدید رفتید، چه شد!
‏امام سجّاد علیه‏السّلام در جواب آن شخص فرمود: فکر کن اگر نمى‏رفتیم، چه مى‏شد! بله، اگر نمى‏رفتند، جسمها زنده مى‏ماند، اما حقیقت نابود مى‏شد؛ روح ذوب مى‏شد؛ وجدانها پایمال مى‏شد؛ خرد و منطق در طول تاریخ محکوم مى‏شد و حتى نام اسلام هم نمى‏ماند.

 

دانلود فایل

 

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x