تحقیق چرا به خدا ایمان دارم ( ورد)

تحقیق چرا به خدا ایمان دارم ( ورد)

تحقیق چرا به خدا ایمان دارم ( ورد)

تحقیق-چرا-به-خدا-ایمان-دارم-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : ۳ صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏چرا به خدا ایمان دارم !
‏در وبلاگ ” ‏لمس تنهایی ماه ‏” ماجرایی متاثر کننده از دختری را خواندم که فقر مطلق و تصمیمات نا بجای پدرش وحشتناک ترین سرنوشتها را برایش رقم زده و متاسفانه وارد مسیری بی بازگشت شده است! .
‏تحصیل در رشته زیست شناسی باعث شد خدا را در همه جا احساس کنم . قوانین تکامل , تعادل , رشد , تجزیه , تولید مثل , فتوسنتز و هر چیزی که با آن فکر می کنم نشانی از خالق یکتا می دهند ! و چه درد آور است برای من ! وقتی می بینم که دخترک اینگونه نا امیدانه فریاد بزند : ” ‏اصلا خدا نداریم ! چون اگر خدا بود چرا ما باید به خاطر یک لقمه نان این کارها را بکنیم ولی عده ای در ناز و نعمت زندگی کنند ‏” .
‏نه قصد نصیحت کردن دارم و نه سرزنش ویا حتی همدردی ! چون موقعیت زجر آور او را حتی برای لحظه ای لمس نکرده ام ! ولی مقاله زیر که نوشته دکتر کرسی موریسن رئیس پیشین فرهنگستان علوم نیویورک است را تنها و تنها برای‏ ‏تفکر‏ در موجودیت خداوند به او تقدیم می کنم که آگاه شدن از این حقیقت اولین گام در ‏تفکر‏ به دیگر پدیده ها و عللی است که با مشیت و حکمت پروردگار بوجود می آیند و شاید بتوان برخی از آنها را آزمایش الهی نامید ! امیدوارم راه گشا باشد و گامهای بعدی در مسیر درست هر چه استوارتر برداشته شوند.
‏———————————————————————-‏————————-
‏هفت دلیل علمی برای اثبات خداوند بزرگ‏(۱)
‏ما اکنون در سپیده دم عصر علم هستیم وبا اینهمه , در این سپیده دم عصر علم ,هر شناخت تازه , هر گونه افزایش نور, دلیل و برهان تازه ای برای ما به ارمغان می آورد . ایمان متکی بر شناخت و آگاهی است و دانشمند در هر مرحله خودش را به خدا نزدیکتر حس می کند .
‏درباره خودم باید بگوییم که من در علم هفت دلیل عمده برای پشتیبانی از ایمان خود نسبت به خداوند پیدا کرده ام .
‏برهان اول‏ و غیر قابل رد را ریاضیات برای من فراهم آورده است . شما خودتان این برهان را عملا آزمایش کنید . ده سکه یا ده ژتون را که از شماره یک تا ده نمره گداری کرده اید , توی جیبتان بریزید و خوب تکان دهید , اکنون سعی کنید این سکه ها را به تربیب شماره از جیبتان خارج کنید به این معنی که از سکه یا ژتون شماره یک شروع کنید تا به ترتیب به سکه شماره ده برسید . از لحاط ریاضی , یک بر ۱۰ احتمال دارد که شما در همان قدم اول سکه شماره یک را بیرون بکشید ویک بر صد احتمال است که بتوانید پشت سر هم سکه های شماره ۱ وشماره ۲ را از جیبتان خارج کنید , احتمال اینکه پشت سر هم سکه شماره ۱ , ۲ و۳ را خارج کنید یک بر هزار است و احتمال اینکه هر ده سکه را به ترتیب پشت سر هم بیرون بکشید یک بر ده میلیارد است !. واین رقم , رقم وهم آوری است ! آن هم تنها برای ۱۰ اتفاق که حتما باید پشت سر هم رخ دهند! .
‏حال سعی می کنیم همین استدلال را بر شرایطی که امکان پیدا شدن زندگی بروی زمین فراهم آورده است اطلاق کنیم . در چنین صورتی ناگزیر خواهیم بود که اعتراف داشته باشیم که از لحاظ ریاضی هیچگونه توالی تصادفی نمی توانسته است همه این شرایط را یک جا جمع کند! شرط اول : زمین با سرعت ۱۶۰۰ کیلومتر در ساعت به دور محور خود می چرخد . فرض کنیم که این حرکت مثلا ده مرتبه کندتر شود , نتیجه این خواهد شد که در جریان روزهایی که ده مرتبه بلندتر از روزهای ما هستند گرمای خورشید تمام نباتات ما را می سوزاند و اگر چیزی هم زنده بماند در جریان شب هایی که ده مرتبه بلندتر از شبهای ما خواهد بود منجمد می شود !.
‏شروط دیگر زندگی ما : خورشید منبع حیات ما است , در سطح , دمایی دارد که به ۵۵۰۰ درجه سانتیگراد می رسد و این دمای ۵۵۰۰ درجه را درجه حرارت سطحی خورشید می نامند , اما کره زمین دقیقا در فاصله ای قرار گرفته است که به این آتش جاودان امکان بدهد که ما را به آن اندازه که احتیاج داریم گرم کند , اگر میزان فاصله ما از خورشید دورتر بود یخ می زدیم و اگر این فاصله کمتر می شد به طوری که فقط یک ونیم برابر بیشتر از این تشعشعات به ما می رسید کباب می شدیم .
‏درباره فصول باید بگوییم که این فصول را ” میل ” یا انحنای محور زمین روی زاویه۲۳ درجه پدید می آورند . اگر این “میل” وجود نداشت تبخیر دریاها فقط در دو جهت شمال وجنوب بود وقارهای یخ به تدریج در دو قطب انباشته می شد .
‏ماه که قمر زمین است حرکت دریاها را کنترل می کند اگر فاصله ماه کمی نزدیکتر به زمین بود آنگاه جزر ومدهای غول آسا دو بار در روز تمام خشکی های زمین را فرا می گرفت .
‏اکنون پوسته زمین را در نظر بگیرید . فرض کنید تنها ۳ متر بر قطر آن افزوده شود . آنگاه اکسیژن که برای هر زندگی ضرورت دارد از بین می رود . بر عکس فرض کنید که عمق اقیانوسها چند متر بیشتر شود در آن صورت به علت کمبود کربن و اکسیژن زندگی نباتی از بین می رود .
‏این واقعیت ها در کنار وافعیت های بسیار دیگر نشان می دهد که اگرظهور زندگی منوط ومربوط به تصادف بوده باشد . احتمال یک چنین چیزی یک در میلیاردها میلیاردخواهد بود!
‏من دلیل ‏و ‏برهان دوم ‏خود را در همان منابع و ذخایری می دانم که یک موجود زنده برای زنده ماندن در اختیار دارد . در اینجا هم وجود معرفتی که همه چیز را پیش بینی کرده به چشم می خورد . انسان هنوز راز حیات را کشف نکرده است واز این رو نمی داند حیات چیست و پیدایش سلول چگونه بوده است. حیات نه وزن دارد ونه حجم ولی با اینهمه , زندگی نیروی عظیمی را در اختیار دارد .! زندگی هوا و خشکی و آب را تسخیر کرده است . بر همه عناصر تسلط یافته است , ماده را وا داشته است که حل شود و از نو ترکیبات خود را به هم در آمیزد .
‏حیات , مجسمه سازی است که همه شکلها را ساخته و پرداخته است . زندگی , هنرمندی است که برگها را نقاشی کرده و گلها را رنگ آمیزی کرده است . زندگی , آهنگسازی است که به پرندگان نغمه های عشق و به حشرات اواها و نداها را آموخته است . حیات با کربن و آب , قند ساخته و اکسیژن را که برای حیوانات نغمه زندگی فراهم می اورد را آزاد کرده است.
‏به سلول نگاه کنید ! شفاف و تقریبا غیر مرئی . این یاخته یگانه , این قطره کوچک ژله ای , جرثومه حیاتی را در بر دارد که به همه موجودات کوچک وبزرگ جان می دهد . این یاخته نیرومندتر از درختان ما , حیوانات ما و همه ملت ماست زیرا که حیات از آن سرچشمه گرفته است .
‏طبیعت خالق حیات وزندگی نیست. صخره های سوخته و دریاهای بیمزه هیچیک آن شرایطی را که لازمه ظهور حیات وزندگی است را نداشته اند . پس حیات را جز خداوند بزرگ چه چیزی می توانسته بر روی زمین پدید آورد ؟!.
‏دلیل سوم ‏من به این قرار است‏ : رفتار حیوانات به زبانی گویا وجود خدای خالق و مهربان را اعلام می دارد که غریزه ای در نهادشان پدید آورده است واگر این غریزه وجود نمی داشت مطلقا ناتوان می بودند . بچه ماهی های آزاد سالها را در دریا می گذرانند . روزی از روزها به سوی آب شیرین رودخانه هایی بر می گردند که در آنجا تولد یافته اند . ماهی آزاد را که از شطی بالا می رود را در نظر بگیریم . سرسختانه در سمت آن شطی قرار خواهد گرفت که شعبه ای که شاهد تولد او بوده است در آن می ریزد . چه چیزی او را با چنین دقتی به سوی این نقطه باز می اورد؟ اگر ماهی ازاد را به شعبه دیگر رود منتقل کنید بی درنگ خواهد دانست که دیگر در مسیر خودش نیست . برای آنکه به شط باز گردد و بعداُ جریان آب را سربالا تا رسیدن به شعبه ای که زادگاهش بوده است در پیش بگیرد مبارزه خواهد کرد …زیرا که باید سرنوشت خودش را به همان گونه ای که نوشته شده است , در آن شعبه به پایان برساند .
‏روشن کردن راز مار ماهی ها بسی دشوارتر است . این موجودات حیرت آور در دوره بلوغ , مردابها و رودخانه هایی که تا آن زمان محل زندگیشان بوده ترک کرده , سپس همه شان , از هر کجا که آمده باشند به سفری دراز دست زده و به سوی مغاک دریایی که در سواحل جزایر برمودا واقع شده است روی می آورند . مار ماهی های اروپا برای اینکه به این محل برسند باید هزار کیلومتر راه را طی کنند . مار ماهی ها وقتی به دریای ساراگاس رسیدند تولید مثل کرده و میمیرند ! آن وقت بچه هایی که تولد یافته اند و هنوز درباره دنیایی که پیرامونشان را فرا گرفته است چیزی نمی دانند و جز پهنه بی کران آب شور چیزی نمی بینند , راهی که پدرها و مادرهایشان پیموده اند را در پیش می گیرند و نه فقط خود را به سواحلی که پدر و مادرشان از انجا به راه افتاده بودند می رسانند بلکه خود را دقیقا به آن جویبارکوچک , به آن مرداب روستایی و به هر کجا که قبلا والدینشان آنجا زندگی کرده اند می رسانند !!! هرگز یک مار ماهی آمریکا در قاره اروپا به دام نیافتاده و هیچگاه یک مار ماهی اروپایی در آبهای آمریکا یافت نخواهد شد ! همه چیز حتی تعویق بلوغ یک ساله مارماهی اروپایی نیز پیش بینی و تدبیر شده است تا این مار ماهی اروپایی به هنگام عزیمت نیروی لازم برای سفر طولانی را داشته باشد .
‏دلیل چهارم‏ : هیچ حیوانی هرگز این امتحان را نداده است که تا ۱۰ بشمرد ! ویا اینکه معنی عدد ۱۰ را درک کند . غریزه حیوان مانند یگانه نتی است که ساز ” نی ” دارد .نتی که شایسته تحسین بوده اما محدود است . مغز انسان محتوی همه سازهای ارکستر است . در واقع , ما انسانها در سایه عقل خودمان می توانیم آنچه هستیم در نظر بگیریم , برای اینکه بارقه ای از معرفت جهانی را به دست آوریم .
‏شگفتیهای ” ژن” ‏پنجمین برهان ‏را برایم فراهم آورد. و من در این میان به کشف این نکته فائق می آیم که همه زندگی پیش بینی شده است !.
‏ژن چیز بسیار کوچکی است . تصور کنید که بتوانید ژنهایی را که منشاء همه انسانهای روی زمین است گرد آورید ! بسیار خوب ! تمام این ژنها توی یک انگشتانه جای می گیرند ! هر سلول زنده حاوی ژنوم است . ژنها خصوصیات هر موجود را تعیین می کنند . یک انگشتانه ژنوم که بتواند خصوصیات چهارمیلیارد انسان را تعیین کند موضوع وهم آوری است… اما حقیقت حقیقت است ! . و وافعیت را نمی شود انکار کرد!.
‏و در اینجاست که تکامل , در یاخته , در کیانی که ژنها را در بر می گیرد و منتقل می کند , آغاز می شود . و وقتی این ژن بسیار بسیار ذره بینی بتواند بر همه زندگی فرمان دهد , باید گفت که این نکته نشانه پیش بینی و هنری است که تنها از دست معرفت خلاقه ای ساخته است . هیچ فرض دیگر نمی تواند پاسخگوی واقعیت قضایا باشد .
‏دلیل ششم‏ : مشیت , این حکمت فائقه ای که بر طبیعت حکمرانی می کند , منشائی جز منشاء خدایی نمی تواند داشته باشد .

 

دانلود فایل

 

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x