دانلود تحقیق ایمان و اعتقاد
تحقیق ایمان و اعتقاد
دانلود تحقیق با موضوع ایمان
و اعتقاد،
در
قالب word و در ۳۱ صفحه،
قابل ویرایش.
بخشی از
مقدمه تحقیق:
نرمان
کازینز در کتاب جالبش تشریح یک بیماری، داستان آموزندهای درباره پابلو کاسالز
موسیقی دان برزگ قرن بیستم تعریف میکند. داستانی است از ایمان و تجدید حیات که میتوان
از آن، درس ها گرفت.
کازنیز،
جریان ملاقتش با کاسالزرا که کمی قبل از جشن تولد ۹۰ سالگی وی انجام شده بود شرح
می دهد. میگوید آن روز دیدن پیرمرد که روزی تازه را آغاز می کرد تا حدی دردناک
بود. ضعف پیری و بیماری آرتریست طوری او را از پا درآورده بود که برای پوشیدن لباس
نیاز به کمک داشت. با پاهائی لرزان، قامتی خمیده و سری فروافتاده راه می رفت.
دستهایش ورم کرده و انگشتانش خشکیده بود. بسیار پیر و یی اندازه خسته به نظر میرسید.
پیش از
آن که لب به غذا بزند، به سمت پیانو براه افتاد. پیانو از جمله سازهائی بود که در
نواختن آن مهارت داشت. با دشواری بسیار خود را پشت صندلی پیانو جا داد. با تلاش و
تقلای فراوان انگشتان متورم و خشکیدهاش را به سوی کلاویههای پیانو
کشاند.
آن گاه
گوئی معجزهای رخ داد. کاسالز ناگهان و به تمامی در برابر چشمان حیرت زده کازینر
دگرگون شد. حالت روحی نیرومندی پیدا کرد که گوئی در جسم او نیز اثر بخشید و شروع
به حرکت و نواختن کرد. سرعت و نرمش حرکات بدن و انگشتانش چنان بود که فقط از یک
پیانیست جوان، سالم و قوی، با بدنی نرم ساخته بود. کازینز میگوید ‘انگشتانش هم چون شاخه درختی که در برابر گرمای
روحبخش خورشید قرار گیرد، به نرمی از هم باز شد و به طرف کلیدها رفت. قامت خود را
راست کرد. گوئی به راحتی نفس میکشید‘. فکر
نواختن پیانو، روحی تازه به او داده بود که جسمش را نیز زنده کرده بود. ابتدا
آهنگی از باخ را با ظرافت و مهارتی کم نظیر نواخت. سپس به یکی از کنسرت های برامس پرداخت.
انگشتانش گوئی در روی کلیدهای پیانو با یکدیگر به مسابقه برخاسته بودند. کازینز مینویسد:
‘بدن او بکلی در موسیقی ذوب شده بود. دیگر از آن
بدن خشک و چروکیده اثری نبود. بلکه نرم و شکوهمند و فارغ از بیماری آرتریت می
نمود.‘ هنگامی که از پشت پیانو برخاست، به کلی با زمانی که
پشت پیانو نشست، فرق داشت. قامتش کشیدهتر و بلندتر به نظر میآمد. از قدم های
لرزانش اثری برحا نبود. بی درنگ به سوی میز صبحانه شتافت. با اشتها غذا خورد و آن گاه
برای قدم به ساحل دریا رفت.
ما
معمولاَ ایمان را به عنوان اعتقاد مذهبی یا گرایش به کیش معین، در نظر میگیریم،
که در بسیاری از موارد هم درست است. اما اساساَ ایمان عبارت از هر نوع اصل راهنما،
باور یقین و یا گرایش است که به زندگی معنی بخشد و آن را جهت دهد. محرک های خارجی
در اطراف ما فراوانند. اعتقادات و باورهای ما، صافیهائی پیش ساخته و سازمان یافته
اند که ادراکات ما را از جهان بیرونی تصحیح میکنند. باورها، فرماندهی مغز را به عهده
دارند. وقتی به درستی چیزی یقین داریم، گوئی به مغز خود فرمانی صادر می کنیم که
وقایع بیرونی را به نحوی معین متصور سازد. کاسالز به موسیقی و هنر ایمان داشت. و
این چیزی بود که به زندگی او زیبائی و نظم و اصالت داده بود. و چیزی بود که می
توانست هرروز، معجزهای تازه در زندگی او بیافریند. ایمانی که به قدرت فوق تصور
هنر داشت، چنان نیروئی به او میداد که درک آن تا حدی دشوار است. ایمانش هر روز او
را از پیرمردی خسته، به نابغهای پرشور بدل میساخت و اگر عمیقتر بنگریم، به
ایمانش زنده بود.