تحقیق پیدایش تشیع و تسنن از چه زمانی بوده است ؟ ۱۲۰ ص (قابل ویرایش)

تحقیق پیدایش تشیع و تسنن از چه زمانی بوده است ؟ ۱۲۰ ص (قابل ویرایش)

تحقیق پیدایش تشیع و تسنن از چه زمانی بوده است ؟ ۱۲۰ ص (قابل ویرایش)

تحقیق-پیدایش-تشیع-و-تسنن-از-چه-زمانی-بوده-است-؟-120-ص-(قابل-ویرایش)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : ۸۵ صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏پیدایش تشیع و تسنن از چه زمانی بوده است ؟
‏کلمه شیعه چهار بار در قرآن مجید در سوره های مریم آیه ۶۹ و قصص آیه ۱۵ و نیز قصص آیه ۱۵ و صافات آیه ۸۳‏،‏ ذکر شده است‏،‏ در سوره صافات حضرت حق ابراهیم خلیل را در روش و منش و اخلاق و عمل‏،‏ و ایمان و عقیده‏،‏ و جهاد و عبادت شیعه نوح شمرده است‏.‏ و ان من شیعته لإبراهیم‏:‏ و بی تردید ابراهیم از پیروان نوح بوده است‏.‏و نیز کلمه شیعه ده ها بار به نقل کتاب های معتبر تشیع و تسنن به زبان پیامبر در رابطه با اقتدا کنندگان به امیرالمؤمنین علیه السلام جاری شده است مانند: یا علی انت و شیعتک هم الفائزون.بنابراین طلوع شیعه از افق قرآن و روایات پیامبر بوده و امری صد در صد الهی است. پس از مرگ پیامبر که نگذاشتند خلافت و حکومت بر روح تشیع‏،‏ و محور تعبد‏،‏ و حقیقت علم‏،‏ و نور بصیرت امیرالمؤمنین مستقر شود و درصد بالایی از توده عوام دنبال دیگران رفتند و به وسیله حکام و عالمان خریده شده از طرف حکام مکتبی را بر پایه احادیث صحیح و سقیم که در شش کتاب مشهورشان جمع آوری شده که بخشی از آنها در میزان حدیث شناسی مردود است و بنا نهادند و پس از آن که نزدیک یک قرن از وفات پیامبر گذشته بود به سبب بنای مکتب بر حدیث نام مکتب را مکتب سنت یا حدیث و پیروانش را اهل تسنن نامیدند‏،‏ البته تدوین حدیث در شیعه طبق نقل کتاب های معتبر از زمان خود پیامبر صورت گرفت و تدوین حدیث در اهل سنت از زمان عمر بن عبد العزیز شروع شد‏.‏ شیعه دین خود را از امامان معصوم و به ویژه امیرالمؤمنین علیه السلام که سی سال در کنار پیامبر بود و پیامبر از او تعبیر به باب مدینه علم خود کرد می ـ گیرد و اقتدایش به علی و امامان به دستور مستقیم خدا در قرآن و فرمان پیامبر است و اهل تسنن دین خود را از ابوحنیفه و شافعی و مالک و احمد حنبل می گیرد که هیچ کدامشان در عصر پیامبر نبودند بلکـه عالمانی بودند که از عصر حاکم عباسی, منصور دوانیقی به بعد به تدوین فقه و حدیث همت گماشتند‏.‏به همین سبب ما شیعه علوی و در حقیقت به عبارت دیگر با اقتدای به علی شیعه نبوی هستیم و اهل تسنن که برادران دینی ما می باشند و چهار فرقه اند به ناچار پیرو ابوحنیفه (حنفی) و پیرو شافعی (شافعی) و پیرو مالک (مالکی) و پیرو احمد حنبل (حنبلی) هستند‏.
‏هدایاى پیامبر(ص)
‏چند سؤال اساسى‏
‏با توجه به آنکه پیامبر و ائمه معصومین (ع) همانند سایر مردم نیاز به غذا‏،‏ لباس و مسکن داشتند و خود آنان مردم را تشویق به اهمیت دادن به مسائل اقتصادى مى‏کردند، چند سؤال در این جا مطرح مى‏شود:
‏پیامبر اسلام و اهل بیت او از چه طریقى نیازمندیهاى مادى خویش را تأمین مى‏کردند؟ آیا آنان صرفاً از بیت‏المال استفاده مى‏کردند؟
‏آیا فعالیت‏هاى اقتصادى از قبیل‏:‏ کشاورزى‏،‏ دامدارى و تجارت داشتند؟ کمکهاى مالى آنان به نیازمندان از چه طریقى تهیه مى‏شد؟
‏توضیح این که رسول گرامى اسلام (ع) و خاندان آن حضرت کمک‏هاى مالى فراوانى به فقرا، مستمندان‏،‏ نیازمندان مى‏کردند. برده‏هایى را مى‏خریدند و در راه خدا آزاد مى‏کردند که در روایتى آمده است امیر مؤمنان (ع) هزار برده در راه خدا خرید و آزاد کرد.‏)‏۳۳)
‏امام سجاد (ع) نیز بردگانى در راه خدا آزاد کرد. آن بزرگوار بردگانى را خریدارى کرده، مدتى تحت آموزش و تربیت قرار مى‏داد و سپس آزادشان مى‏کرد و آنان به صورت انسانهاى نمونه به فعالیت فرهنگى و تربیتى مى‏پرداختند و پس از آزادى نیز ارتباطشان با امام قطع نمى‏شد. «على بن طاووس» ضمن اعمال ماه رمضان مى‏نویسد: على بن الحسین (ع) شب آخر ماه رمضان بیست نفر برده‏)‏یا اندکى بیشتر یا کمتر) را آزاد مى‏کرد و مى‏گفت
‏:‏ خداوند در هر شب ماه رمضان هنگام افطار هفتاد هزار نفر از اهل دوزخ را از عذاب آتش آزاد مى‏کند و در شب آخر به تعداد کل شبهاى رمضان آزاد مى‏کند. دوست دارم خداوند ببیند که من در دنیا بردگان خود را آزاد مى‏کنم تا بلکه مرا در روز رستاخیز از آتش دوزخ آزاد سازد.
‏امام هیچ خدمتگزارى را بیش از یک سال نگه نمى‏داشت‏.‏ وقتى که برده‏اى را در اول یا وسط سال به خانه مى‏آورد شب عید فطر او را آزاد مى‏ساخت و در سال بعد به جاى او شخص دیگرى را مى‏آورد و باز او را در ماه رمضان آزاد مى‏ساخت، و این روال تا آخر عمر او همچنان ادامه داشت‏.‏ امام بردگان سیاه پوست را (با وجود آن که به آنان نیاز نداشت‏)‏ مى‏خرید و در مراسم حج به عرفات مى‏آورد و آن گاه که به سوى مشعر کوچ مى‏کرد آنان را آزاد مى‏کرد و جوایز مالى به آنان مى‏داد. (۳۴)
‏پولها و لباسهایى به شعرا به عنوان جایز مى‏دادند‏.‏ همچنین در زمان پیامبر اسلام هیأتها و نمایندگانى از اعراب مى‏آمدند و اظهار اسلام مى‏کردند، پیامبر هم هدایایى به آنها مى‏داد و کمکهاى دیگرى که در مباحث آینده به عنوان نمونه بیان خواهد شد. این کمکها از چه طریقى بود؟ از بیت‏المال ؟ و اگر از بیت‏المال استفاده مى‏کردند تمام این هزینه‏ها را از آن جا بر مى‏داشتند؟ یا مبلغى از آنها را؟ مخصوصاً گاهى ائمه (ع) پولهاى فراوانى به عنوان صله وجایزه به شعراى شیعى و مدافع ولایت مى‏دادند که شاید براى برخى قابل تصور نبود‏.‏ آیا اینها از چه محلى بود؟
‏پاسخ
‏در پاسخ این سؤالها ذهنیت عمومى در جامعه ما این است که تأمین معاش و زندگى پیامبر اسلام (ع) و ائمه (ع) از محل بیت‏المال بوده و اگر بخششها یا کمهایى هم نسبت به فقرا یا نیازمندان داشتند، آن هم از منبع بیت‏المال و وجوه عامه بوده که در اختیار آنان بوده است و نسبت به آن ولایت داشتند. اما بررسیها و پژوهشها در تاریخ زندگى پیشوایان اسلام نشان مى‏دهد که آن بزرگواران اموال و دارایى‏هاى شخصى نیز داشتند و همه جا و در همه موارد‏،‏ از بیت‏المال استفاده نمى‏کردند‏.‏ هدف این کتاب جست و جوى پاسخ این سؤالها و پیگیرى و شناسایى منابع درآمد پیامبر اسلام (ع) و اهل بیت آن حضرت و مشخص ساختن این نکته است که چقدر و در چه مواردى از بیت‏المال‏،‏ و در کدام مواردى از اموال و دارایى‏هاى شخصى استفاده مى‏کردند؟
‏اینک پیش ازآن که این موضوع بررسى شود، از باب مقدمه از هدایاى پیامبر اسلام و صله‏ها و بخششهاى امامان به شعرا و نیز از کمکهاى مالى آن پیشوایان به افراد مختلف یاد مى‏کنیم تا حجم بالاى آنها روشن گردد و توجه پیدا کنیم که این مبالغ نمى‏توانست از منبع واحدى باشد و طبعاً از منابع مختلف تأمین مى‏شده است‏.
‏هدایاى پیامبر به هیأتهاى نمایندگى قبایل عرب
‏هیأتهاى نمایندگى قبایل مختلف عرب براى اظهار اسلام، و اعلام انقیاد قبایل خویش‏،‏ بیشتر در سال نهم هجرت و احیاناً پیش یا پس از آن به حضور رسول اکرم (ص) شرفیاب مى‏شدند و اسلام و انقیاد قبایل خود را به عرض مى‏رساندند و مورد لطف ومحبت شخص رسول اکرم (ص) واقع مى‏شدند، وآن حضرت هدایا و جوایزى به آنان عنایت مى‏کرد که براى نمونه چند مورد از نظرتان مى‏گذرد:
‏۱- هیأت نمایندگى ثعلبه‏
‏در سال هشتم هجرت پس از بازگشت رسول خدا (ص) از «جعرانه»، چهار نفر از «بنى ثعلبه » نزد رسول خدا آمدند وگفتند ما فرستادگان قبیله خود هستیم و همه اسلام آوردیم‏.‏ رسولخدا(ص) دستور داد از آنان پذیرایى کردند و پس از چند روز اقامت هنگامى که براى خداحافظى شرفیات شدند، به بلال فرمود تا به آنان جایزه دهد و بلال به هر کدامشان پنج اوقیه(۳۵)نقره جایزه داد و سپس به بلاد خویش برگشتند. (۳۶)
‏۲- هیأت نمایندگى محارب
‏این هیأت که ده مرد بودند، در سال دهم در حجه الوداع به حضور رسول خدا (ص) رسیدند و در سراى رمله، دختر حارث منزل داده شدند. بلال براى ایشان روز و شب غذا مى‏برد و اسلام آوردند وگفتند اسلام بنى محارب در عهده ما و در آن موسم‏ها رسول خدا را دشمنى سرسخت‏تر از آنان نبود. در میان این هیأت مردى از همان دشمنان سر سخت بود که چون رسول خدا او را شناخت‏،‏گفت‏:‏ شکر خدا را که مرا زنده داشت تا به تو ایمان آورم‏.‏ رسول خدا گفت‏:‏ این دلها در دست خداست‏.‏ رسول خدا آنان را نیز جایز داد و بازگشت.(۳۷)
‏۳- هیأت نمایندگى جعده بن کعب
‏از بنى جعده بن کعب «رقادبن عمرو» نزد رسول خدا آمده و اسلام آورد و رسول خدا در «فلج» آب و زمینى به او داد و براى وى سندى نوشت که به گفته صاحب طبقات‏،‏ نزد بنى جعده محفوظ بوده است‏.‏ (۳۸)
‏۴- هیأت نمایندگى قشیرین کعب‏
‏پیش از حجه الوداع‏،‏ و پس از غزوه «حنین» چند نفر از بنى قشیر از جمله ثور بن عروه بر رسول خدا وارد شدند و اسلام آوردند و رسول خدا به «ثور» قطعه زمینى بخشید و براى وى سندى نوشت. و نیز قره بن هبیره را جایزه‏اى داد و بردى مرحمت فرمود و او را سرپرست زکاتهاى قبیله قرار داد.(۳۹)
‏۵- هیأت نمایندگى تغلب‏
‏شانزده مرد تغلبى از مسلمانان و نصرانیانى که بر خود صلیب زرین آویخته بودند بر رسول خدا وارد شده و در خانه رمله، دختر حارث منزل کردند. رسول خدا با نصرانیان مصالحه کرد که بر دین خود باقى بمانند ولى فرزندان خود را به نصرانیت در نیاورند. مسلمانان را هم جوایزى عطا فرمود. (۴۰)
‏۶- هیأت نمایندگى طیّى‏
‏پانزده مرد از قبیله طى‏.‏.. براى دیدار رسول خدا به مدینه آمدند‏.‏ سرورى این گروه رازیدالخیل بن مهلیل که ازبنى نبهان بود، به عهده داشت‏.‏ رسولخدا در مسجد بود، اعضاى هیأت شتران خود را در جلوى خان مسجد بسته ونزد حضرت آمدند. رسول خدا اسلام را برایشان عرضه داشت وچون اسلام آوردند به هر یک پنج اوقیه نقره جایزه داد و به زیدالخیل دوازده و نیم اوقیه داد. رسول خدا درباره زیدالخیل مى‏فرمود: هیچ مردى از عرب نزد من به فضل یاد نشد جز این که او را کمتر از آن یافتم که مى‏گفتند
‏،‏ مگر زیدالخیل که او را بیش از آن یافتم که توصیف مى‏کردند و او رازیدالخیر نامید وسرزمین فید و زمینهاى دیگرى را براى ارتزاق به او واگذار کرد و در این باره به او نوشته‏اى هم داد. زید با قوم خود بازگشت و چون به جایى که به آن فرده مى‏گفتند رسید، به تب مبتلا گشت و پس از سه روز در همان جا درگذشت‏.‏ بعضى هم، مرگ او را در آخر خلافت عمر دانسته‏اند. (۴۱)
‏۷- هیأت نمایندگى مراد (۴۲)
‏فروه بن مسیک مرادى‏،‏ از ملوک کنده جدا شد و بر رسول خدا وارد شد و‏،‏ از آن حضرت پیروى کرد ونزد سعد بن عباده منزل گزید و به فرا گرفتن قرآن و احکام اسلام پرداخت. رسول خدا او را دوازده اوقیه جایز داد و بر شترى مرغوب سوار کرد و حله‏اى از بافته عمان بخشید و عامل خود بر قبیله‏هاى‏:‏مراد، زبید و مذحج گردانید و خالدبن سعید بن العاص را همراه او براى دریافت صدقات (زکات) فرستاد و به او نوشته‏اى در اندازه‏هاى زکات داد‏.‏ فروه همچنان عامل صدقات بود تا رسول خدا وفات یافت. (۴۳)
‏پیامبر وصد شتر به آتش افروز جنگ حنین‏
‏… پس از تمام شدن جنگ حنین (۴۴) و طائف پیامبر اکرم (ص) نقشه تسلیم شدن و اسلام آوردن «مالک بن عوف» (آتش افروزجنگ حنین و طائف) را ریخت. از وضع او پرسید: گفتند به طائف پناه برده و با قبیله ثقیف همکارى مى‏کند. پیامبر فرمود: این پیام را از من به او برسانید که اگر اسلام آورَد و به ما بپیوندد من کسان او را آزاد مى‏سازم و یکصد شتر نیز به او مى‏بخشم‏.‏ نمایندگان هوا زن، پیام پیامبر (ص) را به او رسانیدند و او که وضع ثقیف را متزلزل مى دید، و ازقدرت روز افزون اسلام آگاهى داشت، تصمیم گرفت از طائف خارج شود و به مسلمانان بپیوندد، ولى از این مى‏ترسید که ثقیف از تصمیم وى آگاه شوند و او را در داخل بازداشت کنند‏،‏ از این رو براى اجراى مقصد خویش چنین نقشه کشید: دستور داد در نقطه دورى از طائف کجاوه‏اى براى او آماده کنند، سپس از آن نقطه با سرعت هر چه زیادتر به جعرانه آمد و اسلام آورد و پیامبر طبق وعده‏اى که به او داده بود با وى رفتار کرد (صدشتر به او داد و کسان او را آزاد ساخت)، سپس او را سرپرست مسلمانان قبیله‏هاى نصر، ثماله و سلمه قرار داد. او بر اثر غرور فطرى و افتخارى که از ناحیه اسلام به دست آورده بود زندگى را بر قبیله ثقیف تنگ کرده‏،‏ آنها را در مضیقه اقتصادى قرار مى‏داد، او خود را شرمنده الطاف پیامبر دیده و اشعارى در سماحت بى ‏نظیر و بلند نظرى پیامبر سرود که آغاز آنها این است‏:‏ من هرگز در میان تمام مردم جهان مانند محمد را نه دیده‏ام و نه شنیده‏ام‏.‏..(۴۵)
‏موقوفات پیامبر اسلام و اهل بیت (ع)
‏پیامبر اسلام (ص) و ائمه (ع) گذشته از این که به فقرا، ضعفا،مستمندان و قشرهاى محروم اجتماع کمک مى‏کردند، آیندگان را نیز فراموش نمى‏کردند و با به جا گذاشتن صدقات و موقوفات زیادى از املاک وزمینها و اموال خویش، سنت حسنه وقف را پایه‏ریزى کردند. یکى از فصول درخشان زندگانى این پیشوایان بزرگ، اقدامات آنان در زمینه وقف است که هم مردم را به وقف تشویق مى‏کردند و هم شخصاً املاک و داراییهاى ارزنده‏اى را وقف مى‏کردند‏.‏ پیش از بررسى این موضوع‏،‏ چند مسأله مقدماتى درباره وقف را ازنظر خوانندگان ارجمند مى‏گذارنیم.
‏ضرورت مالکیت واقف‏،‏ پیش از وقف‏

 

دانلود فایل

 

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x