تحقیق ایران و پیش نیازهای جامعه اطلاعاتی ۱۴ ص

تحقیق ایران و پیش نیازهای جامعه اطلاعاتی ۱۴ ص

تحقیق ایران و پیش نیازهای جامعه اطلاعاتی ۱۴ ص

تحقیق-ایران-و-پیش-نیازهای-جامعه-اطلاعاتی-14-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : ۱۷ صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏۲
‏ایران و پیش نیازهای جامعه اطلاعاتی‌
‏پیش درآمد
‏یک داستان واقعی: با مدیر عامل شرکت معروفی در تهران وعده دارم. در ‏راه متوجه میشوم که نشانی دقیق را همراه ندارم اما شماره تلفن شرکت را در حافظه ‏موبایل ذخیره کرده ام. از متصدی تلفنخانه میخواهم که نشانی شرکت را بگوید که امتناع ‏میکند و میپرسد که هستم و برای چه نشانی را لازم دارم. توضیح میدهم که با آقای … ‏مدیر عامل شرکت وعده ملاقات دارم اما قانع نمیشود و مرا به دفتر مدیر عامل وصل ‏میکند. منشی مدیر عامل از قراری که منشی دیگر تنظیم کرده خبر ندارد و باید با شخص ‏ایشان هماهنگ کند، اما ایشان هنوز نیامده اند. توضیح من قانعش نمیکند و در نهایت ‏درخواست من برای تماس با موبایل آقای مدیر عامل را میپذیرد. دوباره بعد از پنج ‏دقیقه زنگ میزنم و تا حدود یک ربع تلفن مشغول است. بالاخره موفق به برقراری تماس ‏میشوم و این بار معلوم میشود که مدیر عامل در دسترس نبوده است. با اصرار من برای ‏گرفتن نشانی نهایتا تلفن به بخش حراست وصل میشود و پس از پر کردن فرمی در قد و ‏قواره فرمهای سازمان سنجش کشور از پشت تلفن نهایتا موفق به کسب نشانی نمیشوم! ‏بالاخره آنقدر در حوالی شرکت در خیابان میمانم تا آقای مدیر عامل (با نیم ساعت ‏تاخیر) به شرکت برسد و منشی مهربان که لطف کرده و تلفن مرا یادداشت کرده است زنگ ‏میزند و نشانی را می‌دهد تا با حدود یک ساعت تاخیر به قرار ملاقات برسم. نکته جالب ‏انکه بر روی میز مدیر عامل، روزنامه‌ای است که آگهی استخدام شرکت را با ذکر نشانی ‏کامل و همه تلفنها و فکس و… درج کرده است. ‏۱. ‏از منظر فنی، آنچه زیر بنای جامعه ‏اطلاعاتی است (و به عبارتی جزء «لازم» آن)، شبکه اطلاعاتی است تا امکان عرضه و ‏تبادل سریع اطلاعات را فراهم کند. این شبکه به طور ساده از کامپیوترهای متصل به هم ‏تشکیل شده است. حال ممکن است این کامپیوترها به شبکه جهانی اینترنت متصل باشند یا ‏اینکه در قالب شبکه‌های محلی شکل گرفته باشند. به هر حال، در تعریف جامعه اطلاعاتی ‏این وسوسه وجود دارد که بتوان گفت اگر در جامعه‌ای شبکه وجود دارد و کاربران به آن ‏شبکه (در هر سطحی از امکانات) دسترسی دارند، میتوان گفت جامعه اطلاعاتی شکل گرفته ‏است. یعنی صرفا با تکیه بر بستری که امکان تبادل اطلاعات را فراهم می‌کند. اما آیا ‏صرف وجود یک شبکه ارتباطی برای سخن گفتن از جامعه اطلاعاتی «کافی» هم هست؟ پاسخ ‏کوتاه این است: نه! ‏۲. ‏آنچه زیربنای جامعه اطلاعاتی است، همانطور که از این واژه بر ‏می‌آید «اطلاعات» است و برای پاسخ دادن به جایگاه ایران در جامعه اطلاعاتی باید قبل ‏از هر چیز به میزان تولید اطلاعات در کشور توجه کرد. منظور از اطلاعات، اطلاعات ‏مبتنی بر مطالعات منظم و پژوهشهای علمی و نیز آمار است که به طور منظم گرداوری و به ‏روز میشوند. در اغلب کشورها وظیفه گردآوری و انتشار این اطلاعات، بر عهده مراکز ‏تحقیقاتی و پژوهشی است که فارغ از جهتگیریهای سیاسی یا ملاحظات اجرایی که کم و بیش ‏مد نظر مدیران اجرایی قرار میگیرد، نسبت به جمع اوری اطلاعات و تحلیل و طبقه بندی ‏آن اقدام کنند و ضعف کشور در این زمینه بارها مورد تاکید قرار گرفته است. هر چند ‏اخیرا تعداد سایتهای اطلاعاتی فارسی رشد بسزایی یافته است (که خود مرهون پشتیانی از ‏زبان عربی و فارسی توسط شرکت مایکروسافت و وضع استانداردهای مناسب در این زمینه ‏است) و از جمله میتوان به رشد انفجاری وبلاگهای فارسی اشاره کرد، اما اطلاعات ‏غیرمستند و ویرایش نشده گرچه میتواند به عنوان بخشی از جریان جامعه اطلاعاتی محسوب ‏شود، اما نهایتا نمی‌تواند مبنای جامعه اطلاعاتی قرار گیرد. کما اینکه در امریکای ‏شمالی نیز جامعه اطلاعاتی به خاطر وجود وبلاگها پدید نیامده است. ‏۳. ‏بحث دیگر در ‏خصوص حوزه اطلاعات و جامعه اطلاعاتی، میزان اعتماد کاربران به اطلاعات است و این ‏اعتماد به دست نمی‌آید مگر در طی یک فرایند طولانی به همراه تجارب مثبت. به عنوان ‏مثال، اگر اطلاعات منتشر شده در یک سایت اینترنتی حاوی تلفن و نشانی، اغلب قدیمی ‏باشند کمتر کسی تمایل به استفاده از آن خواهد داشت. این امر در مورد مقوله‌های ‏اجتماعی و خبری از حساسیت بیشتری برخوردار است. زیرا به هر حال نظارت در دنیای
‏۲
‏دیجیتال به اندازه شیوه های سنتی نیست و به راحتی میتوان در عرض مدت کوتاهی با ‏ارائه اخبار ضد و نقیض اعتماد مخاطبان را زایل کرد. این امر در کشورهایی که عموما ‏خدمات اطلاع رسانی بسته هستند بیشتر رخ میدهد و اغلب کاربران با پیش فرض منفی به ‏سراغ رسانه های غیررسمی میروند. ‏۴. ‏عنصر دیگر، فرهنگ به اشتراک گذاشتن اطلاعات است. ‏در حالی که در اغلب کشورهای جهان اسم و مشخصات و تلفن افراد حقیقی نیز در اختیار ‏همه است، در ایران اطلاعات اصولا مقوله‌ای امنیتی محسوب میشود. داستانی که در ‏ابتدای این یادداشت ذکر شد مثال خوبی است که گوشه‌ای از فرهنگ جاری کشور را به ‏نمایش میگذارد. مثالهای متعدد دیگری از بوروکراسی مهیب اداری که منحصرا محصول همین ‏فرهنگ عدم ارائه اطلاعات است را میتوان ذکر کرد که در حوصله این گفتار نمیگنجد. ‏۵. «‏میزان کارایی اطلاعات در روند تصمیمگیری و موفقیت» موضوع دیگری است که باید مورد ‏توجه قرار گیرد. واقعا دسترسی به اطلاعات (با فرض اینکه اطلاعات دقیق تولید شود و ‏در اختیار قرار گیرد)تا چه حد در میزان موفقیت یک تصمیمگیری موثر است؟ فرض کنید که ‏شرکتی بتواند به موقع به اطلاعات مناسب یک فعالیت تجاری دست پیدا کند (مثلا برای ‏بازاریابی محصولات خود). در عمل بهره‌مندی از این اطلاعات تا چه حد در میزان موفقیت ‏آن در بازار رقابت موثر است؟ نگاهی به عوامل بازدارنده (مثل ناپایداری مقررات و ‏قوانین، یارانه‌ها، رقبایی که با رانتهای دولتی در بازار وجود دارند، موانع سرمایه ‏گذاری، و…) پاسخی در خور برای این پرسش فراهم میکند زیرا وقتی این عوامل دست به ‏دست هم میدهند عملا نقش اطلاعات را در روند تصمیگری و موفقیت کمتر و کمرنگتر ‏میکنند. ‏۶. ‏محصولات نرم افزاری یکی از چند عنصر اصلی در ایجاد جامعه اطلاعاتی هستند ‏زیرا تنها با به کارگیری این محصولات در بستر شبکه است که میتوان به امر گردآوری و ‏توزیع اطلاعات پرداخت. در بازار ایران، تکلیف بنگاههای تجاری و اقتصادی کوچک خصوصی (‏مثل مغازه‌ها و تولیدیهای کوچک) معلوم است: در بسیاری از آنها حتی به سختی می‌توان ‏یک دستگاه فکس پیدا کرد. آنچه باقی می‌ماند، شرکتهای بزرگ است و صد البته مهمتر از ‏همه دولت. یک شرکت نرم افزاری عملا وقتی میتواند شکل بگیرد یا به حیات خود ادامه ‏دهد که قراردادی از دولت به دست آورد وگرنه هیچ گاه نمیتواند در قد و قواره لازم ‏برای تولید یک «محصول» به معنی دقیق کلمه ظاهر شود. و این در حالی است که سازمانها ‏و شرکتهای دولتی عملا از تنظیم و اجرای یک قرارداد کوچک عاجزند. برای اجرای یک ‏قرارداد سه ماهه، پیمانکار باید چهار ماه منتظر بماند تا قسط اول قرارداد را دریافت ‏کند و البته پس از شروع کار تازه کارفرما پی برده است که چه چیزی مد نظرش بوده است. ‏مضاف بر اینکه چیزی حدود دو برابر مدت قرار داد طول میکشد تا یک کامپیوتر برای نصب ‏برنامه خریداری شود یا فرد رابط برای تحویل برنامه تعیین گردد و… تا هنگاهی که ‏همچنان هر طرح بزرگی به نحوی به دولت برمیگردد و وابستگی شرکتهای نرم افزاری (به ‏طور عام) به دولت باقی است، موتور محرکه ایجاد جامعه اطلاعاتی شکننده و منفعل باقی ‏می‌مانند و در نهایت مصرف کننده تکنولوژیهای دیگران باقی میماند، زیرا هیچ وقت ‏نمیتوانند تولید کننده تکنولوژی باشند. مگر آنکه در شیوه‌های مدیریت دولتی تحول ‏چشمگیری رخ دهد تا اصولا هنگامی که با یک دستگاه دولتی سر و کار دارید، برنامه‌ریزی ‏معنی دار باشد. ‏۷. ‏یکی دیگر از لوازم توسعه در حوزه فن اوریهای اطلاعاتی، کارایی ‏بخشهای متولی در دولتها است. به عنوان مثال در همه جای دنیا، مخابرات کشورها نقش ‏فراهم کردن بسترهای ارتباطی را به عهده دارند و نه محتوای اطلاعاتی را (دقیقا ‏همانطور که وزارت راه جاده‌‌ها را میسازد، اما خود را مسوول ترددهای جاده‌ای و ‏اینکه چه کسی یا چه ماشینی از جاده عبور میکند نمی داند). این در حالی است که هنوز ‏در کشور ما چنین تفکیک وظیفه ساده‌ای صورت عملی به خود نگرفته است. مخابرات از طرفی ‏خود را در رقابت با آی-اس-پی ها (شرکتهای فراهم کردن خدمات اینترنت) می‌بیند و از ‏طرفی نمی تواند از دلبستگی خود در نقش ناظم اخلاقی جامعه دست بشوید. طبق معمول نیز ‏برای حل مشکلات مشابه، کمیته‌های عالی و سیاستگذاری و… تشکیل می‌شود که عملا به
‏۴
‏وجود نهادهای موازی می ‌انجامد و امر سیاستگذاری را بیش از پیش به کلافی سر در گم ‏تبدیل می‌کند. قوانین دقیق با پشتوانه اجرایی مهمترین پیش نیاز این بخش است. ‏کاربران بیش از آنکه مخابرات را به عنوان نهاد مسدود کننده بشناسند، از آن انتظار ‏فراهم کردن زیربناهای قوی ارتباطی دارند. آنچه گفته شد تنها شاید بخشی از سرفصلهای ‏مهم به عنوان پیش نیازهای یک جامعه اطلاعاتی باشد. تا امروز حدود سیزده سال از ‏برقراری اولین ارتباط اینترنتی کشور توسط مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات و تولد ‏اولین شبکه ارتباطی فرامرزی در کشور میگذرد و این زمان در مقیاس تکنولوژیهای ‏اطلاعاتی معادل یکصد و سی سال در صنایع خودروسازی است. گرچه زمان بسیاری برای به ‏سامان آوردن مقوله تکنولوژی اطلاعاتی در کشور از دست رفته است، اما با نگاهی واقع ‏بینانه میتوان گامهای موثری برای «فراهم کردن پیش نیازهای جامعه اطلاعاتی» در کشور ‏برداشت. در عین حال خطر آنجا است که بدون وجود حداقلی از پیشنیازها، توهم وجود ‏جامعه اطلاعاتی در کشور پدید آید. به خاطر اینکه چندصد میلیارد تومان در سال صرف چت ‏کردن میشود یا جوانان در خلا امکانات فرهنگی و تفریحی به شبکه به عنوان ابزاری برای ‏تفریح و صرف وقت روی آورده‌اند، نمی‌توان تصور کرد که در مسیر جامعه اطلاعاتی گام ‏بر میداریم. ورود به جامعه اطلاعاتی نیازمند فراهم کردن پیشنیازهایی است که خود ‏اساسا از مقوله تکنولوژی نیستند
‏ضرورت ‌توجه ‌به‌ ارتباطات‌ میان‌ فرهنگی‌ در جامعه‌ ایران‌ برای مواجه‌ صحیح‌ با ‏تحولات‌ جامعه اطلاعات‏ی
‏‌‏ارتباطات‌ میان‌ فرهنگی‌ هنگامی‌ ظهور می‌کند که‌ مردمانی‌ با ‏فرهنگ‌ یا پاره‌فرهنگ‌های‌ هویتی‌ متفاوت‌ به‌ ارتباط میان‌ خود بپردازند. ( Jandt, 1995,P408) ‏در این‌ میان‌، فرد هنگامی‌نیازمند آگاهی‌ از راز و رمزهای‌ ارتباطات‌ ‏میان‌ فرهنگی‌ می‌شود که‌ در یک‌ حس ‌فرهنگی‌(Cultural Sense) ‏خود را متمایز از ‏دیگران‌ ببیند. (Jandt, 1995,P7) ‏و ضمنا در تلاش‌ باشد که‌ به‌ مشابهت‌ معنی‌ ‏درفراگرد ارتباط دست‌ یابد. ارتباط میان‌ قوم‌ها، نمونه‌ای‌ از چنین‌ ارتباطی‌ ‏است‌. ایران‌ ازکشورهایی‌ است‌ که‌ تنوع‌ اقوام‌ در آن‌ مشهود و بارز است‌. اصولا ‏این‌ دیدگاه‌ مطرح‌ است‌که‌ براساس‌ شواهد تاریخی‌، در طول‌ پنج‌ هزار سال‌ گذشته‌، ‏ایران‌ هیچ‌گاه‌ مسکن‌ قوم‌واحدی‌ نبوده‌ است‌، بلکه‌ همیشه‌ اقوام‌ گوناگونی‌ در ‏کنار هم‌ در این‌ سرزمین‌ زندگی‌می‌کرده‌اند. قوم‌(Ethnic) ‏یکی‌ از انواع‌ اساسی‌ ‏پاره‌ فرهنگ‌ها(Sub Culture) ‏محسوب‌ می‌شود (که‌ در ارتباطات‌ میان‌فرهنگی‌ اصطلاح‌ ‏پاره‌ فرهنگ‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ مناسب‌ نیست‌). قوم‌ مشابه‌ نژاد(race) ‏است‌، با ‏این‌تفاوت‌ که‌ قوم‌ در طی‌ زمان‌ تغییر می‌کند، در حالی‌ که‌ نژاد تقریبا ثابت‌ ‏است‌.( Stavenhagen,1986) ‏گروه‌های‌قومی‌ براساس‌ مشخصه‌ هایی‌ همچون‌ دین‌، زبان‌ ‏و ویژگی‌های‌ جسمی(Physical Features) ‏از یکدیگر متمایزمی‌شوند.( Jandt, 1995, P12) ‏بررسی‌ مشخصه‌های‌ اقوام‌ ایران‌ نشان‌ می‌دهد که‌ تقسیم‌ مردم‌ ایران‌ ‏براساس‌زبان‌ و دین‌ صورت‌ گرفته‌ و نژاد نقش‌ چندانی‌ ندارد. اگر چه‌ ویژگی‌های‌ ‏نژادی‌ در بعضی‌موارد چون‌ ترکمن‌ها، هزاره‌ها یا بربرها چشم‌گیر است‌، ولی‌ حتی‌ ‏در این‌ اقوام‌ نیز دین‌ وزبان‌ عامل‌ مهم‌تری‌ است‌ تا نژاد. در برخی‌ از کشورها، ‏از میان‌ اقوام‌ مختلف‌، قومی‌ بیش‌ترین‌ خاک‌ سرزمین‌ را دراختیار دارد و بر بقیه‌ ‏اقوام‌ مسلط است‌، در حالی‌ که‌ این‌ دیدگاه‌ مطرح‌ است‌ که‌ در ایران‌،برخلاف‌ ‏بعضی‌ از کشورهای‌ چند قومی‌، نمی‌توان‌ از اکثریت‌ – اقلیت‌ گفت‌ و گو کرد، ‏زیراهیچ‌ گروهی‌ به‌ تنهایی‌ بر همه‌ گروه‌ها مسلط نیست‌ و بیش‌ترین‌ قسمت‌ خاک‌ را ‏در اختیارندارد. با وجود تنوع‌ قومی‌ در ایران‌، مذهب‌ شیعه‌ و زبان‌ فارسی‌ به‌ ‏عنوان‌ عامل‌ وحدت‌ملی‌ و همبستگی‌ ملی‌ شناخته‌ شده‌اند. در واقع‌، این‌ نگاه‌ ‏دیرینه‌ و جا افتاده‌ مبتنی‌ برشناخت‌ مذهب‌ و زبان‌ به‌ عنوان‌ عامل‌ وحدت‌ ملی‌، ‏مبحثی‌ است‌ که‌ تاکنون‌ به‌ طور جدی‌مورد بحث‌ قرار نگرفته‌ است‌، در حالی‌ که‌ ‏تحولات‌ جهانی‌ شدن‌ به‌ ویژه‌ طی‌ ۲۰ سال‌آینده‌، شرایطی‌ را فراهم‌ خواهد کرد که‌
‏۴
‏قطعا این‌ دیدگاه‌ دیرینه‌ در ایران‌ را زیر سؤال‌خواهد برد. اگر به‌ پدیده‌ اقوام‌ ‏در ایران‌، نه‌ از پشت‌ پنجره‌ پایتخت‌ و مقر حکومتی‌، بلکه‌ از پشت‌شیشه‌ عینک‌ ‏اقوام‌ نگاه‌ کنیم‌، موضوع‌ روشن‌تر خواهد شد. نخست‌ آن‌ که‌، هریک‌ از ‏اقوام‌ایرانی‌ از هویت‌ فرهنگی‌ خاصی‌ برخوردارند. فرد ای‌. جاندت‌، در کتاب‌ «‏ارتباطات‌ میان‌فرهنگی»‌، در مورد هویت‌ فرهنگی‌ می‌نویسد: هرگاه‌ اعضای‌ یک‌ ‏جمعیت‌، به‌ طور آگاهانه‌خود را یک‌ گروه‌ بدانند که‌ در سلوک‌ با یکدیگر از یک‌ ‏نظام‌ مشترک‌ نماد، معنی‌ و هنجاربرخوردارند، دارای‌ هویت‌ فرهنگی‌ مشترک‌ هستند. ‏در واقع‌، احساس‌ هویت‌ ترکیبی‌ است‌ از همسانی‌ها و تمایزها.( Jandt, 1995, P8) ‏یک‌ مسلمان‌ اهل‌سنت‌ بلوچ‌ یا یک‌ عرب‌ زبان‌ خوزستان‌ در مواجهه‌ با فارس‌ ‏زبانان‌ شیعه‌ هموطن‌ خود،احساس‌ تمایز و درمواجهه‌ با اعضای‌ قوم‌ خودی‌ احساس‌ ‏همسانی‌ می‌کند و این‌ همان‌احساس‌ قومیت‌ است‌. به‌ دیدگاه‌ها و شیوه‌های‌ عمل‌ ‏فرهنگی‌ که‌ اجتماع‌ معینی‌ از مردم‌ را متمایز می‌کنند،قومیت‌ می‌گویند. اعضای‌ ‏گروه‌های‌ قومی‌، از نظر فرهنگی‌ خود را متمایز ازگروه‌بندی‌های‌ دیگر در جامعه‌ ‏می‌دانند ودیگران‌ نیز آنان‌ را همین‌ گونه‌ در نظر می‌گیرند.درجه‌ این‌ احساس‌ ‏همسانی‌ و تفاوت‌، تحت‌ تأثیر نوع‌ دیالکتیک‌ میان‌ فرد و جامعه‌ اوست‌.هر چه‌ قدر ‏قوم‌ مداری‌ میان‌ اعضای‌ این‌ قوم‌ و یا در میان‌ اعضای‌ اقوام‌ دیگر، به‌ ویژه‌ ‏اقوام‌مسلط، بیش‌تر باشد، احساس‌ تفاوت‌ بیش‌تر خواهد شد. قوم‌مداری(ethnocentrism) ‏قضاوت‌ منفی‌ نسبت‌ به‌ فرهنگ‌ و پاره‌فرهنگ‌های‌ دیگر براساس‌معیارهای‌ فرهنگ‌ ‏خودی‌ است‌. به‌ عبارت‌ دیگر، قوم‌ مداری‌ باور داشتن‌ برتری‌ فرهنگ‌خودی‌ است‌.( Jandt, 1995, P405) ‏در ایران‌، مشکل‌ از آن‌جا آغاز می‌شود که‌ برای‌ پاسداری‌ از ‏تعریفی‌خاص‌ از همبستگی‌ ملی‌، آگاهانه‌ یا ناآگاهانه‌ شرایطی‌ ایجاد شود که‌ سهمی‌ ‏از جمعیت‌ و یاحوزه‌های‌ قدرت‌، به‌ ویژه‌ قدرت‌ مرکزی‌، به‌ نوعی‌ قوم‌ مداری‌ ‏دست‌ زند. در این‌ موردشواهدی‌ موجود است‌. این‌ شواهد را می‌توان‌ به‌ دو دسته‌ ‏رویدادها و آمارها تقسیم‌ کرد: در زمینه‌ رویدادها، نزدیک‌ترین‌ مورد شکایت‌ ۱۹ ‏نماینده‌ اهل‌ سنت‌ مجلس‌، در آذر۱۳۸۱ به‌ کمیسیون‌ اصل‌ ۹۰ است‌ که‌ شاکیان‌، ‏معترض‌ برخوردهای‌ گزینشی‌ با پذیرفته‌شدگان‌ آزمون‌های‌ استخدامی‌ و اخراج‌ ‏روحانیون‌ اهل‌ سنت‌ از مساجد بوده‌اند، و ازرویدادهای‌ دورتر، می‌ توان‌ به‌ ‏وقایع‌ پس‌ ازنمایش‌ آخرین‌ قسمت‌ سریال‌ تلویزیونی‌ امام‌علی‌(ع‌) در برخی‌ از ‏مناطق‌ سنی‌ نشین‌ – به‌ ویژه‌ کردستان‌ – اشاره‌ کرد. جایگزینی‌ اشعارخاص‌ روی‌ ‏موسیقی‌ سنتی‌ سیستان‌ و بلوچستان‌ از سوی‌ رادیو و تلویزیون‌، پخش‌ تفصیلی‌خبر ‏نماز جماعت‌ اقلیت‌ شیعه‌ زاهدان‌ در قبال‌ پخش‌ خلاصه‌ خبر نماز جمعه‌ اکثریت‌ ‏اهل‌تسنن‌ در آن‌ شهر، نمونه‌ هایی‌ از رویدادهای‌ قوم‌گرایانه‌ و یا عواقب‌ ‏آن‌هاست‌. در مورد آمارها، اصولا این‌ دیدگاه‌ مطرح‌ است‌ که‌ آگاهی‌ از وضعیت‌ ‏اقوام‌ در ایران‌در هاله‌ای‌ از ابهام‌ قرار دارد. در هیچ‌ یک‌ از سرشماری‌های‌ ‏کشور، تعداد اقوام‌ و یا متکلمان‌ به‌ زبان‌های‌ مختلف‌ مورد پرسش‌ قرار نگرفت‌، جز ‏یک‌ بار، آن‌ هم‌ درپرسش‌های‌ سرشماری‌ ۱۳۶۵ که‌ آن‌ هم‌ به‌ رغم‌ نهایی‌ شدن‌، به‌ ‏دلایل‌ خاصی‌ که‌ بیش‌تر ناشی‌ از شرایط اوایل‌ انقلاب‌ و اوضاع‌ و احوال‌ زمان‌ ‏جنگ‌ تحمیلی‌ بود، از جمع‌ آوری‌اطلاعات‌ مربوط به‌ آن‌ها خودداری‌ شد. به‌ همین‌ ‏ترتیب‌، منابع‌ آمارهای‌ رسمی‌ درباره‌توزیع‌ جمعیت‌ شیعه‌ و سنی‌ نیز تقریبا ساکت‌ ‏هستند. سرشماری‌ سال‌ ۱۳۷۵ می‌گوید،۹۹/۵۶ درصد جمعیت‌ مسلمان‌ هستند; ۰/۱۳ درصد ‏مسیحی‌ ; ۰/۰۵ درصد زرتشتی‌ ;۰/۰۲ درصد کلیمی‌; و ۰/۰۹ درصد سایر ادیان‌; اما سهم‌ ‏پیروان‌ مذاهب‌ شیعه‌ وسنی‌ مشخص‌ نیست‌. در مورد جمعیت‌ اهل‌ سنت‌، در صورتی‌ که‌ ‏مذهب‌ جمعیت‌ ساکن‌ در استان‌های‌کردستان‌ و سیستان‌ و بلوچستان‌ را سنی‌ فرض‌ ‏کنیم‌، می‌توان‌ برآوردی‌ کرد. بنا برمصاحبه‌با نخبگان‌ مناطق‌ مذکور، در برخی‌ از ‏شهرها مانند چابهار، سراوان‌ و ایرانشهر، حدود ۹۵درصد جمعیت‌ اهل‌ تسنن‌ هستند، در ‏حالی‌ که‌ این‌ نسبت‌ در شهرهایی‌ مانند زاهدان‌ به‌مراتب‌ کم‌تر است‌. از آن‌ سو ‏بخشی‌ از جمعیت‌ اهل‌ تسنن‌ در مناطق‌ دیگر مانند خوزستان‌و فارس‌ نیز پراکنده‌اند. ‏به‌ عنوان‌ مثال‌ جدول‌ ترکیب‌ قومی‌ و نژادهای‌ جهان‌، ۷ درصدجمعیت‌ ایران‌ را کرد ‏می‌داند.( ابوطالبی‌، ۱۳۷۸، ص‌ ۱۴۳) تخمین‌ زده‌ می‌شود که‌ ۴۷ درصد کردهای‌ ایران‌

 

دانلود فایل

 

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x