تحقیق استقلال، دموکراسی و حقوق بشر

تحقیق استقلال، دموکراسی و حقوق بشر

تحقیق استقلال، دموکراسی و حقوق بشر

تحقیق-استقلال-دموکراسی-و-حقوق-بشرلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : ۴۱ صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏استقلال، دموکراسی و حقوق بشر
‏مقدمه
‏دموکـــــراسی و استقلال در ‏مفهوم حاکمیت به هم پیوند می خورند. دموکـــــراسی عمدتاً در بُعد داخلی حاکمیت ‏واستقلال در بُعد خارجی آن مورد بحث قرار می گیرند. حاکمیت تجلی اراده یک ملت در ‏تعیین سـرنوشت خود بدون تبعیت از اراده و تصمیم کشورهای دیگر است. و استقلال بیانگر ‏عزم و اراده ملی در جلوگیری از مداخله خارجیان در امور داخلی یک ملت ‏است.
‏بین ‏دموکراسی و استقلال قرابت های مفهومی و علمی غیر قابل تردیدی وجود دارد دموکراسی و ‏استقلال در مفهوم حاکمیت به هم پیوند می خورند. دموکراسی عمدتاً در بعد داخلی ‏حاکمیت واستقلال در بعد خارجی آن مورد بحث قرار می گیرند. حاکمیت تجلی اراده یک ملت ‏در تعیین سرنوشت خود بدون تبعیت از اراده و تصمیم کشورهای دیگر است. و استقلال ‏بیانگر عزم و اراده ملی در جلوگیری از مداخله خارجیان در امور داخلی یک ملت ‏است.
‏از این رواستقلال با دموکراسی پیوند ناگسستنی پیدا می کند چرا که دموکراسی ‏بنابه بیان اعلامیه وین ۱۹۹۳، مبتنی بر تجلی آزاد اراده مردم در تعیین نظام سیاسی، ‏اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و مشارکت کامل در تمام ابعاد زندگی شان می ‏باشد.»
‏مشارکت کامل مردم در تعیین سرنوشت خود از ورود و حضور عناصر فراملی در ‏برپایی نظام سیاسی ـ اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و به طور کلی نحوه مدیریت جامعه
‏استقلال، دموکراسی و حقوق بشر
‏مقدمه
‏دموکـــــراسی و استقلال در ‏مفهوم حاکمیت به هم پیوند می خورند. دموکـــــراسی عمدتاً در بُعد داخلی حاکمیت ‏واستقلال در بُعد خارجی آن مورد بحث قرار می گیرند. حاکمیت تجلی اراده یک ملت در ‏تعیین سـرنوشت خود بدون تبعیت از اراده و تصمیم کشورهای دیگر است. و استقلال بیانگر ‏عزم و اراده ملی در جلوگیری از مداخله خارجیان در امور داخلی یک ملت ‏است.
‏بین ‏دموکراسی و استقلال قرابت های مفهومی و علمی غیر قابل تردیدی وجود دارد دموکراسی و ‏استقلال در مفهوم حاکمیت به هم پیوند می خورند. دموکراسی عمدتاً در بعد داخلی ‏حاکمیت واستقلال در بعد خارجی آن مورد بحث قرار می گیرند. حاکمیت تجلی اراده یک ملت ‏در تعیین سرنوشت خود بدون تبعیت از اراده و تصمیم کشورهای دیگر است. و استقلال ‏بیانگر عزم و اراده ملی در جلوگیری از مداخله خارجیان در امور داخلی یک ملت ‏است.
‏از این رواستقلال با دموکراسی پیوند ناگسستنی پیدا می کند چرا که دموکراسی ‏بنابه بیان اعلامیه وین ۱۹۹۳، مبتنی بر تجلی آزاد اراده مردم در تعیین نظام سیاسی، ‏اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و مشارکت کامل در تمام ابعاد زندگی شان می ‏باشد.»
‏مشارکت کامل مردم در تعیین سرنوشت خود از ورود و حضور عناصر فراملی در ‏برپایی نظام سیاسی ـ اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و به طور کلی نحوه مدیریت جامعه
‏جلوگیری کرده و استقلال کشور را تضمین می کند و تقویت استقلال یک کشور موجب گسترش و ‏استحکام دموکراسی دریک کشور می گردد.
‏برداشت اعلامیه وین از دموکراسی بر اصیل ‏ترین و قدیمی ترین تعریف آن متکی می باشد. چرا که دموکراسی از ریشه دموکراتیای (democratia) ‏یونانی است که ‏از جنبه لغوی به معنای حاکمیت یا قدرت ( kraton) ‏مردم (demos) ‏است. البته در ‏دموکراسی یونان، توده مردم در اعمال حاکمیت و قدرت و مدیریت سیاسی جامعه مشارکت ‏نداشتند و ترجیحاً طبقه اجتماعی خاص به عنوان نخبگان جامعه قدرت و حاکمیت را در ‏اختیار داشتند. دموکراسی آتن حتی در عصر طلایی اش طبقه ای حاکم بر شهروندان عادی ‏بوده یعنی طبقه ای از مردان به استثنای بردگان و بیگانگان مقیم. این طبقه غالباً ‏منافع شان در تعارض با مهتران (اریستوکرات) الیگارشی (حاکمیت اقلیت) یا پلتوکراسی (‏حاکمیت ثروتمندان) بود از این رو دیوید هلد (davild Held)‏در آغاز کتابش ‏با عنوان مدلهای دمکراسی Modeles of Democracy ‏در تعریف از دموکراسی به ‏تقابل آن با حکومت پادشاهان و اشراف تاکید می کند
‏در برداشتهای سنتی، دموکراسی، ‏مترادف حق تعیین سرنوشت و انتخاب آزادانه توسط مردم نبود بلکه بیشتر حکومت برای ‏مردم در تقابل با حکومت خود سرانه پادشاهان و اشراف بود.
‏به همین دلیل از ‏افلاطون و ارسطو گرفته تا کانت و هگل دموکراسی را از این جهت که با حکومت خوب
‏شایسته سالاران ناسازگار تلقی می شدمورد بی مهری قرار داده اند.
‏با توجه به تحول ‏مفهوم حاکمیت و جایگاه اراده و مشارکت عمومی در مشروعیت بخشیدن به آن به نظر می رسد ‏که رابطه استقلال و دمکراسی می بایستی در چهارچوب تحولات مفهوم حاکمیت و چگونگی ‏تعامل و سازگاری حاکمیت با هنجارهای حقوق بشر مورد مطالعه قرار گیرد. چرا که مشارکت ‏مردم در تعیین سرنوشت خود وبهره مندی آنان از حقوق مدنی وسیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ‏فرهنگی بخشی از رژیم گسترده حقوق بشر به مفهوم رایج آن می باشد. و از طرف دیگر ‏استقلال تجلی اراده یک ملت در تعامل با اراده ملت های دیگر است که در عرصه همزیستی ‏مسالمت آمیز حاکمیت ها امکان خودنمایی پیدا می کند. به عبارت دیگر حاکمیت در بعد ‏خارجی خود ضمن رقابت و همکاری با حاکمیت های دیگر و ضمن حمایت از اصل برابری حاکمیت ‏به دفاع از منافع و هویت ملی می پردازد.
‏موفقیت حاکمیت ها در این عرصه مستلزم ‏بهره مندی و بسیج عزم و توان ملی می باشد و این امر به نوبه خود مستلزم احترام به ‏حق مردم در تعیین نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و تضمین مشارکت آنان در ‏تحقق حق تعیین سرنوشت می باشد. از این دیدگاه استقلال و دمکراسی مفاهیمی بهم پیوسته ‏می باشند که هر یک پایه استحکام دیگری بوده و در مجموع پاسدار و حافظ حاکمیت ملی می ‏باشد.
‏ورود مفهوم حاکمیت به ادبیات حقوقی، سیاسی به طور تنگاتنگی مرتبط است به ‏ظهور دولت مدرن در اروپا. دولت، قدرت، حاکمیت مفاهیمی هستند که به شدت به همدیگر

 

دانلود فایل

 

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x