مقاله بررسی نهضت ملی شدن صنعت نفت

مقاله بررسی نهضت ملی شدن صنعت نفت

مقاله بررسی نهضت ملی شدن صنعت نفت

مقاله بررسی نهضت ملی شدن صنعت نفت

دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل ۱۳۵ کیلو بایت
تعداد صفحات ۱۶۰
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

مقاله بررسی نهضت ملی شدن صنعت نفت در ۱۶۰ صفحه ورد قابل ویرایش

فهرست :

ایران و آمریکا ۱۹۴۵-۱۹۴۱

اشغال ایران

حضور آمریکایی ها در ایران

شکل گیری سیاست آمریکا در ایران

آمریکا و نفت ایران

ایران و آمریکا ۱۹۵۰ -۱۹۴۵ (۱۳۲۹ -۱۳۲۴ش)

تخلیه ایران از نیروهای اشغالگر

نشست شمال – دکترین ترومن

سیاست جدید آمریکا در ایران

نقش آمریکا در به قدرت رساندن رزم آرا

قتل رزم آرا و نقش آمریکا

دولت مستعجل و محلل علا

مخالفت آمریکا با عملیات نظامی انگلستان در ایران

میانجیگری آمریکا برای حل مسئله نفت

هیئت جکسن

مأموریت هریمن و طرح استوکس

تلاش آمریکا بر ای برکناری مصدق

آمریکا و دولت مصدق : دوره دوم زمامداری مصدق

حکومت آیزنهاور و دولت مصدق

کودتا : رویارویی دولت آمریکا با مصدق

مقدمه :

هر که نامخت از گذشت روزگار هیچ ناموز از هیچ آموزگار

رفتار سیاسی آمریکا در قبال نهضت ملی شدن نفت ایران ، عنوانی دیگر از «مجموعه ی ایران و قدرتهای بزرگ » با محوریت ایالات متحده آمریکاست .

این عنوان در واقع گزارشی است مستند از نحوه ی برخورد دیپلماسی دولت آمریکا در فاصله ی سالهای ۱۳۳۰-۱۳۳۲ شمسی برابر با ۱۹۵۰-۱۹۵۲ میلادی که منابع اولیه ی مورد استناد آن اینک به صورت مجموعه ای در اختیار اداره ی آرشیو «مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی » است .

بخش هایی از این گزارش بیش از گذشته این فرض را در نظر می‎آورد که دولت آمریکا از زمان حکومت ترومن موضوع براندازی دولت دکتر مصدق را در نظر داشته و حتی طراحی اولیه ی کودتا نیز از همان هنگام صورت پذیرفته بوده است . قوت گرفتن این فرض در برابر نظری که معتقد است روی کار آمدن دولت جمهوری خواه سبب گردید تا نگاه حکومت آمریکا به جریانات ایران طی آن سالها دچار دگرگونی شود طی دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیش از گذشته مورد توجه واقع شده است . هم چنین از بررسی اسناد و مدارک مبادله شده میان سفارت امریکا در تهران و وزارت امور خارجه ی آمریکا ، کاملاً این واقعیت نمایان می‎شود که دولت در واشنگتن و کارگزاران در تهران ، همگی به میزان قابل ملاحظه ای از یک دیدگاه مشترک در برابر ایران و مسائل آن برخوردار بودند .

چکیده ی تحقیق :

این تحقیق براساس نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران می‎باشد که در آن عنوان هایی چون اشغال ایران توسط آمریکایی ها ، انگلیسی ها و روسی ها ، حضور آمریکایی ها در ایران به قصد اجرا کردن اهدافشان در ایران و به خصوص بدست آوردن نفت ایران ، شکل گیری سیاست آمریکا در ایران ، نقش آمریکا در به قدرت رساندن رزم آرا به عنوان نخست وزیر در ایران و .. به بحث گذاشته شده است و در آخرنیز مطلبی درباره ی نفت ایران امروزی نوشته شده است که هم اکنون نفت در کشور ما چگونه مصرف و مبادله می‎شود .

فصل اول

نگاهی گذرا بر سیاستهای آمریکا در ایران

از ۱۹۴۱ تا ۱۹۵۰

۱- ایران و آمریکا ۱۹۴۵-۱۹۴۱

اشغال ایران

موقعیت استراتژیکی ایران و ضرورت حفظ منابع نفتی و ادامه جریان صدور نفت به انگلستان برای ادامه مبارزه با آلمان هیتلری در نبردی سرنوشت ساز ، پس از تهاجم آلمان به شوروی در ژوئیه ۱۹۴۱ (۱۳۲۰) ، ضررورت اشغال ایران را توسط انگلیسی ها ایجاب می کرد . کمک رسانی به شوروی برای مقاومت در مقابل تهاجم آلمان و ممانعت از دستیابی آلمانی ها به منابع نفتی قفقاز از یک سو ،‌ ولزوم حفظ و حراست از منابع و تاسیسات نفتی و بخصوص پالایشگاه آبادان که یکی از مهمترین منابع تأمین احتیاجات نفتی متفقین در عملیات جنگی علیه آلمان بود ، از سوی دیگر و بی اعتمادی نسبت به ملت و دولت ایران ، و شک و تردید موجه انگلیسی ها نسبت به عملیات چریکی و خرابکاری در تاسیسات نفتی جنوب ایران ، انگلیسی ها را مصمم به اشغال ایران کرد .

عملیات اشغال ایران و مسائل پس از آن ، به تنهایی ، از عهده انگلستان بر نمی آمد . بنابراین ، از شوروی در خواست کرد که در اشغال ایران و عملیات کمک رسانی به آن کشور به انگلستان کمک کند . از آنجا که اشغال یک کشور بی طرف نه از نظر موازین اخلاقی و حقوق بین الملل و نه از جهت سیاسی و نظامی موجه نبود ، انگلیسی ها با به راه انداختن تبلیغات وسیعی دایر بر اینکه ستون پنجم المان در ایران سخت مشغول فعالیت علیه متفقین است و دولت ایران نه تنها از فعالیتهای آنها ممانعت به عمل نیاورده ، بلکه با آنها همکاری می‎کند ، بهانه لازم را برای تهاجم به ایران و اشغال کشور فراهم کرد .

در بامداد سوم شهریور ۱۳۲۰ نیروهای انگلیسی و روسی از جنوب و شمال ، کشور بی دفاع و بی طرف ایران را مورد تهاجم قرار داد . طی سه روز بعد موفق به اشغال بخشهای وسیعی از خاک کشور و حتی پایتخت شدند .

این اقدامات سبب شد پس از دو سال قطع روابط ایران و آمریکا در فاصله سالهای ۱۷-۱۳۱۵ و پس از آن ، که روابط ایران و آمریکا در سطح بسیار نازل سیاسی جریان داشت ، برای دیگر بار ایران توجه خود را به آمریکا معطوف داشت . وزیر مختار ایران در واشنگتن در چهارم شهریور ۱۳۲۰ و یک روز پس از تهاجم شوروی و انگلستان به ایران ، از معاون وزارت امور خارجه آمریکا در خواست مداخله و میانجیگری بین ایران و انگلستان و شوروی را کرده و در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام داشت : « مردم آمریکا باید مطمئن باشند که قوای آلمان در ایران حضور ندارد و ادعای فعالیت ستون پنجم آلمان در ایران صحت نداشته و کذب محض است . »[1]

در اقدامی دیگر ، رضاشاه خواستار مداخله و میانجیگری روزولت رئیس جمهور آمریکا شد . روزولت که در اندیشه و متوجه هدفها و منابع حیاتی متفقین بود ، در پاسخ دیرهنگام خود به رضا شاه اطلاع داد که کاری از دست او ساخته نیست . در همین حال ، وزارت امور خارجه آمریکا از دولت انگلستان خواست که با صدور اعلامیه ای مشترک از سوی انگلستان و شوروی ، استقلال و تمامیت ارضی ایران تضمین گردد . [۲] در ۲۰ مرداد ۱۳۲۰ وزیرمختار ایران در واشنگتن در گفت و گویی با معاون وزارت امور خارجه آمریکا در امور خاورمیانه یادآور شد که « تحولات فعلی ایران شباهت زیادی با اوضاع ایران در سال ۱۹۰۷ و تقسیم ایران به مناطق نفوذ روس و انگلستان دارد . روسیه و انگلستان در جنگ جهانی اول هم بی طرفی ایران را نادیده گرفتند . » وزیر مختار ایران خواهان حمایت و پشتیبانی دولت آمریکا از ایران شد.

حضور آمریکایی ها در ایران

پس از اشغال ایران ، انگلیسی ها از آمریکا تقاضای کمک برای افزایش ظرفیت راه آهن برای حل کمک های خود به شوروی کردند . در تابستان ۱۹۴۲ روزولت که از ناتوانی انگلیسی ها در کمک رسانی به شوروی آگاه بود ، به انگلستان پیشنهاد کرد که مسئولیت حمل مواد و مهمات برای شوروی ‌، به آمریکا واگذارشود و این پیشنهاد مورد قبول چرچیل قرار گرفت . درمهرماه ۱۳۲۱ ایالات متحده آمریکا با ایجاد« میسیون نظامی ایران » در جهت اجرای قانون وام و اجاره برای انگلستان ، اقدام به اعزام اولین گروه از نیروهای نظامی آمریکا به ایران کرد . میسیون نظامی آمریکا بعداً تحت عنوان « فرماندهی خدمات خلیج فارس » و در سال ۱۹۴۳ ( ۱۳۲۲) با نام « فرماندهی خلیج فارس » وظیفه عملیات حمل مواد و مهمات به شوروی را عهده دار شد .

حضور بیش از سی هزار نفر ازنیروهای نظامی آمریکا در ایران بدون کسب رضایت و موافقت قبلی دولت ایران ، موجب این استنباط دولت ایران شد که آمریکا نیز قصد پیوستن به پیمان اتحاد سه گانه ۱۹۴۲(۱۳۲۱) میان ایران و شوروی و انگلستان را دارد و از دولت آمریکا خواست تا رسماً الحاق خود را به پیمان مذکور اعلام دارد . دولت آمریکا به ادله حقوقی الحاق آن دولت به پیمان سه گانه را نپذیرفت ودر مقابل اصرار ایران برای تعیین وضعیت نیروهای آمریکایی پیشنهاد کرد که قرارداد دو جانبه ای در این مورد با ایران منعقد سازد . پس از ادامه طرح موضوع و اعلام نظر آمریکا برای قرارداد دوجانبه و پیشنهادهای متقابل ایران و رد آنها ازسوی آمریکا ، نهایتاً موضوع به فراموشی سپرده شد و هیچ قراردادی در این زمینه بین ایران و آمریکا منعقد نگردید .

نیروهای نظامی آمریکا در ایران همچون بخشی از ارتش بریتانیا در ایران عمل می کردند . با آنکه نیروهای آمریکایی صرفاً به خدمات فنی و مهندسی اشغال داشتند . اما ماهیت فعالیت آنها حاکی از آن بود که هدفهای مهمتر و دورتری را تعقیب می کنند . علاوه بر حضور نیروهای نظامی آمریکا در ایران ، ضرورت حضور و وجود کارشناسان مالی واقتصادی آمریکا در ایران هم احساس می‎شد. اشغال ایران موجب بروز آشفتگی و نابسامانی اوضاع اقتصادی و مالی کشور گردید و شدت گرفتن بحران اقتصادی خود تهدیدی علیه منافع متفقین به شمار می رفت . به پیشنهاد بولارد وزیر مختار انگلستان در ایران ، دولت انگلستان موافقت کرد که در صورت درخواست ایران ، مستشاران مالی و اقتصادی آمریکایی برای سامان بخشیدن به اوضاع نابسامان اقتصادی ایران ، به استخدام دولت ایران در آیند . ۱ با آغاز دوره زمامداری قوام السلطنه که همکاریو استفاده از آمریکا را یکی از اصول سیاست خارجی خود قرار داده بود ،کار استخدام مستشاران اقتصادی آمریکا تسهیل گردید و سرانجام هیئت آمریکایی به سرپرستی دکتر میلسپو در ژانویه ۱۹۴۳ ( بهمن ۱۳۳۲) رهسپار ایران شد .

حضور آمریکایی ها در ایران نتیجه و محصول اتفاق میان شوروی و متحدان غربی ، یعنی آمریکا و انگلستان و تلاش مشترک آنها علیه آلمان نازی بود . آمریکایی ها در همان اوایل حضور خود در ایران ،به اهمیت استراتژیکی ایران در جنگ و پس از جنگ پی برده بودند . این امر بدین معنی است که منافع مورد نظر آمریکا در ایران درسال ۱۹۴۲ (۱۳۲۱) ، نه فقط منافع نفتی و اقتصادی ، بلکه منافع سیاسی – استراتژیکی بوده است . تهاجم بزرگ آلمان در ۱۹۴۲(۱۳۲۱) موقعیت نظامی و استراتژیک تازه ای در همه جبهه های جنگ و از آن جمله در ایران ایجاد کرد . همین امر سبب شد تا آمریکا برای جایگاه استراتژیک ایران اهمیت بیشتری قائل شود ، تا آنجا که دولت امریکا اعلام داشت که دفاع از ایران امری حیاتی برای دفاع از آمریکاست و به همین سبب در ماه مارس ۱۹۴۲ ( اسفند ۱۳۲۱) ایران را واجد شرایط لازم برای دریافت کمک های برنامه وام و اجاره دانسته و اعلام کردکه ایران می‎تواند از کمک های امریکا از طریق برنامه وام و اجاره استفاده کند .

پیرو تبادل نظرهای ‌آمریکایی ها با انگلیسی ها پیرامون اوضاع ایران ، سفیر ‌آمریکا در لندن در گزارشی به وزارت امور خارجه اطلاع داد که در نتیجه مذاکرات با وزارت امور خارجه بریتانیا ، موافقت شد که نظر سفارتخانه های آمریکا انگلستان در تهران استفسار شود و دو سفارتخانه درتهیه پاسخ برای سئوالات زیر با یکدیگر مشورت کنند :

۱. اگر پیشنهاد بانک بین المللی رد شود و اگر مصدق نخواهد قضیه نفت را از طریق دیگری حل کند ، اقدامات برنامه های آینده مصدق احتمالاً چه خواهد بود .

۲. میزان وفاداری ارتش به شاه تا چه اندازه ای است و اگر چنانچه شاه از ارتش بخواهد ، آیا ارتش می تواند یک کودتای موفق انجام دهد و کدام رهبر سیاسی برای انجام این کودتا مناسب است و شانس موفقیت کودتا چقدر است .

۳. اگر مصدق نتوانست مشکلات را حل کند ، احتمال سقوط دولت او چقدراست و آیا یک حکومت معتدل جانشین دولت فعلی خواهد شد و یا حزب توده قدرت را در دست خواهد گرفت ؟ ۱

بنابر سنت ، پس از تشکیل مجلس جدید ، نخست وزیر می بایست استعفا می داد و در صورت رأی تمایل مجلس مجدداً به این سمت منصوب می شد . پس از تشکیل مجلس هفدهم نیز ناگزیر مصدق می بایست استعفا داده و منتظر رأی تمایل یا عدم تمایل مجلس باشد . در ۱۵ خرداد ۱۳۳۱(۵ ژوئیه ۱۹۵۲) مصدق استعفای خود را به شاه تسلیم کرد . روز ۱۶ خرداد دو هیئت از نمایندگان مجلس شورای ملی و سنا به دیدار شاه رفتند تا شاه را از نظرات دو مجلس درباره انتصاب مجدد مصدق و یا جانشین احتمالی او مستحضر سازند . در ضمن شاه از سه نفر از مشاوران مورد اعتماد خود ، علا وزیر دربار ، یزدان پناه وزیرجنگ ، و سناتور علی دشتی خواست که درجلسه ملاقات او با نمایندگان مجلسین حضور داشته باشند . هر سه مشاور مورد اعتماد شاه قویاً به شاه تاکید کردند که تا موقعی که مصدق نخست وزیر باشد ، امید بهبودی در اوضاع اقتصادی و مالی کشور وجود نخواهد داشت . هر سه مشاور در پاسخ به این سئوال شاه که آیا مصدق در مجلس شورا و سنا از اکثریت برخوردار است ، اظهار داشتند که مطمئناً مصدق نمی تواند در هر دو مجلس اکثریت را به دست آورد .

شاه که به حقایق امر بیشتر آگاه بود ، در صحت گفته افراد مورد اعتماد خود اظهار تردید کرد و گفت که مصدق هنوز قدرت جذب و جلب همدلی مردم ایران را دارد و مصدق از لحاظ سیاسی ، آنطور که دشمنان او با اصرار می گویند ، نمرده است و بنابراین اگر او (شاه) اظهاری مبنی برمخالفت با انتخاب محدد مصدق کند ، احساسات مردم ایران را بر ضد خود برخواهد انگیخت . پس از حضور هیئتهای نمایندگی دو مجلس ، شاه خطاب به آنان دستاوردهای دولت مصدق راستود و ضمن اظهار این مطلب که ملی کردن صنعت نفت به سود ایران بوده است ، افزود هر دولتی که برسرکاربیاید بایستی برای کسب درآمد از نفت ایران تلاش کند . شاه توصیه کرد که مجلسین شورا و سنا با هم همکاری داشته و در توصیه های خود به او برای انتصاب نخست وزیر جدید هیچ اختلافی وجود نداشته باشد . دو هیئت تصمیم گرفتند تا روز ۱۷ خرداد پس از گفتگوهای غیر رسمی با نمایندگان مجلس مربوط به خود ، به منظور حصول به پیشنهاد مشترک با یکدیگر دیدار کنند .

مجلس شورای ملی در روز ۱۷ خرداد در جلسه خصوصی و بدون مشورت با سنا ، با ۵۲ رأی موافق از ۶۵ نماینده حاضر ، تمایل خود را به انتخاب دکتر مصدق به عنوان نخست وزیر ابراز داشت . در روز ۱۶ خرداد ، امام جمعه تهران که روابط بسیار خوبی با انگلیسی ها داشت و از جانب سفارت بریتانیا مطمئن شده و یقین حاصل کرده بود که انگلیسی ها و آمریکا با ادامه حکومت مصدق مخالف و موافق دولت قوام هستند ، صراحتاً به شاه گفته بود که به عنوان رئیس موقت مجلس با قوام موافق است و شاه نیز که از روابط امام جمعه با انگلیسی ها آگاه بود ، ظاهراً اظهار داشت که قوام مورد قبول او هم هست . اما حقیقتاً و باطناً شاه با قوام موافق نبود و در مقایسه بین قوام و مصدق ، او مصدق را ترجیح می داد . شاه شدیداً از سوی انگلیسی ها و به نسبت کمتری از سوی آمریکایی ها برای انتخاب قوام تحت فشار بود ،‌ اما در عین حال مخالفت دولتین انگلستان و آمریکا با مصدق را باور نداشت زیرا اعتقاد داشت که دولتهای مزبور تحت نفوذ کارتلهای نفتی و محافل قدرتمند وابسته به آنها قرار دارند . شاه یک بار به هندرسن گفته بود که مطبوعات آمریکا و بسیاری از آمریکایی ها ، از جمله بعضی شرکتهای نفتی از مصدق حمایت می‎کنند و در بعضی از محافل خصوصی آمریکا گفته شده است که « مسئله انتخاب میان مصدق و کمونیسم است » 1 . شاه همچنین از نفوذ و اقتدار شرکت نفت ایران و انگلستان بر دولت بریتانیا آگاه بود و یقین داشت که قوام برگزیده کارتلهای نفتی است .

از نظر شخصی و عاطفی هم شاه از قوام ذهنیت خوبی نداشت . او از تلاشهای قوام السلطنه در دوره دوم نخست وزیری در سالهای اوایل دهه بیست میلادی برای محدود ساختن قدرت و اختیارات پدرش رضاخان سردار سپه ، وزیر جنگ آگاه شده بود . او فراموش نکرده بود که قوام‎السلطنه در محافل دولتی و یا درباری همیشه سعی در تخفیف و تحقیر او داشته است . شاه از تکبر و تفرعن قوام و رفتار او در عدم رعایت احترامات لازم به مقام سلطنت سخت آزرده خاطر و حتی بیمناک بود . شاه به یاد داشت که قوام در اولین کابینه خود در زمان سلطنت او وزارت جنگ رانیز خود به عهده گرفته بود تا اختیار امور ارتش را در دست داشته باشد . شاه نامه پراکنی های قوام در اعتراض به تشکیل مجلس مؤسسان در سال ۱۳۲۸ را هم به خوبی به خاطر داشت . در مقایسه قوام با مصدق شاه متوجه بود که مصدق به هیچ وجه جاه طلبیهای قوام را ندارد . مصدق که مسن تر از قوام بود ، نهایت خشوع و خضوع را نسبت به شاه داشت و در هر محفل رسمی و غیررسمی نهایت ادب و احترام را نسبت به مقام سلطنت رعایت می داشت و به اعضای کابینه خود نیز توصیه می کرد که آنها هم از همین رویه پیروی کنند .

اعلام نظر مجلس شورای ملی مصدق را مجدداً نامزد پست نخست وزیری کرده و به او رأی داده بود ، نه تنها شاه را ناراحت نکرد ، بلکه قلباً راضی و خشنود هم گردید . در مجلس سنا که نیمی از نمایندگان آن منصوب شاه بودند ، مخالفت با مصدق آنقدر بود که به مصدق رای ندهند . شاه چون از این مسئله مطلع بود ، به وسیله معاون وزارت دربار ، به نمایندگان مخالف مصدق در سنا دستور داد که یکپارچه به انتخاب مجدد مصدق رأی دهند . هندرسن در گزارشی از این تحولات می نویسد :

با اینکه شاه از نخست وزیری مصدق راضی نیست ، اما به اندازه ای نسبت به قوام بی اعتماد است که ترجیح می دهد به جای آنکه قوام عهده دار پست نخست وزیری شود ، مصدق همچنان در این مقام باقی بماند . ۱

دکتر مصدق با رای تمایل مجلسین شورا و سنا محدداً به نخست وزیری منصوب شد . انتخاب مجدد مصدق ، موضع او و دولت را در مقابل شاه و مجلس استحکام بیشتری بخشید . مصدق با برخورداری از موقعیت تازه خود ، در اواخر تیرماه ۱۳۳۱ خواستار اختیارات فوق العاده گردید . مصدق همچنین از شاه خواست که مسئولیت وزارت جنگ نیز به او واگذار شود . شاه که از این درخواست مصدق بیمناک شده بود ، از قبول تقاضای مصدق امتناع کرد . شاه می نویسد که مصدق:

امیدوار بود که به این وسیله قدرتی که قانون اساسی به عنوان فرمانده کل قوا به من داد ه است را خنثی کند … مصدق روز ۲۵ تیر از نخست وزیری استعفا کردو من بر خلاف نظر باطنی خود ، احمد قوام را که در گذشته شاغل مقام نخست وزیری بود ، به جای وی به نخست وزیری برگزیدم ، زیرا به زعم عده ای ، او قادر بود دربرابر دست چپی ها مقاومت کند . ۲

همانطور که شاه صراحتاً نوشته است ‌، بر خلاف نظر باطنی خود مجبور به انتصاب قوام شده است و اشاره او به «زعم عده ای » منظور سفرای انگلستان و آمریکا می باشد که جداً خواستار انتخاب قوام بودند و در ۲۵ تیر آنها پس از استعفای دکتر مصدق ، فرصت دیگری پیدا کرده بودند تا شاه را وادار به قبول نظرات خود نمایند . به هر حال ، قوام در ۲۶ تیرماه فرمان نخست وزیری را دریافت کرده و بر مسند قدرت تکیه زد . اما نخست وزیری او دیر نپایید و بر اثر مخالفتهای شدید مردم به رهبری آیت الله کاشانی در ۳۰ تیرماه ۱۳۳۱ سقوط کرد و شاه اجباراً شرایط مصدق را پذیرفته و او را مجدداً به نخست وزیری منصوب کرد .

در اولین روز از دومین دوره نخست وزیری دکتر مصدق (۳۱تیر ۱۳۳۱) پیروزی بزرگ دیگری نصیب او شد و آن صدور رای دیوان دادگستری بین المللی لاهه مبنی بر عدم صلاحیت قضایی دیوان در رسیدگی به اختلاف ایران و انگلستان ، و به نفع ایران بود . پس از پیروزی مصدق در دادگاه لاهه ، آمریکا و انگلستان به تلاشهای مشترک تازه ای برای حل مسئله نفت دست زدند . این تلاشها در دو جهت و در توازی با یکدیگر صورت می گرفت : یکی تلاش در جهت برکناری مصدق از قدرت و دیگری ارائه پیشنهادهای جدیدی به او برای حصول نتیجه در مسئله نفت .

هندرسن از ۳۱ تیر ، آغاز دور دوم زمامداری مصدق ، تا ۵ مرداد با دکتر مصدق دیدار و گفت و گویی نداشت و سرانجام هم بنا به درخواست مصدق ، در غروب ۵ مرداد به ملاقات مصدق رفت. نتیجه این ملاقات برای هندرسن مایوس کننده بود :

گفت و گوی ما بیش از دو ساعت و نیم به درازا کشید ، هم خسته کننده و هم نومید کننده بود . در حالی که به سخنانش گوش می دادم ، این فکر باعث دلسردی من می شد که مردی با چنین عدم ثبات و تحت تأثیر تعصب و احساسات ، تنها حصار باقی مانده بین ایران و کمونیسم است … احساس می کردم با کسی حرف می زنم که عقل چندان سالمی ندارد و از این حرفهایش بیشتر باید جنبه شوخی داشته باشد تا معقول و جدی ….. 1

در این ملاقات هندرسن کوشید تا به مصدق بقبولاند که آمریکا در به قدرت رساندن قوام نقشی نداشته است . مصدق از هندرسن پرسید که آیا او به قوام وعده داده بود تا به دولت آمریکا توصیه کند به ایران کمک مالی بدهد ؟ هندرسن تایید کرد که با توجه به اطمینانهایی که قوام برای حل مسئله نفت به او داده بود ، چنین قول و وعده ای به او داده شد . مصدق نتیجه گیریهای خود را از گفت و گو با هندرسن برای او چنین توضیح داد :

نخستین نتیجه گیری این است که آمریکا به قوام فشار وارد می‎آورد که به خواسته های بریتانیا گردن نهد .

۲. آمریکا تمایل خود را برای دادن کمک مالی به قوام نشان داده ، در حالی که در چندین موقعیت از دادن کمک به من ( مصدق ) خودداری ورزیده است .

آمریکا با در پیش گرفتن رفتار دوستانه با قوام به وی دل و جرئت داده است.

همکاری در فروش فایل

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x