دانلود مقاله حکمیت تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام ۶۰ ص

دانلود مقاله حکمیت تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام ۶۰ ص

دانلود مقاله حکمیت تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام ۶۰ ص

دانلود-مقاله-حکمیت-تغییر-مسیر-جنگ-صفین-و-تاریخ-اسلام-60-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : ۶۳ صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏حکمیت
‏تغییر مسیر جنگ صفین و تاریخ اسلام
‏امام (ع ) در روز سه شنبه دهم ماه ربیع ‏الاول سال ۳۸هجرى در ابتداى فجر, که هنوز هوا تاریک بود, نماز صبح را با یاران خود ‏بجا آورد. آن حضرت از ناتوانى و خستگى سپاه شام کاملاً آگاه بود و مى دانست که دشمن ‏به آخرین سنگر عقب نشینى کرده و با یک حملهء جانانه مى توان به خرگاه آتش افروز جنگ ‏معاویه دست یافت . از این رو, به اشتر دستور داد که به تنظیم سپاه بپردازد. مالک , ‏در حالى که در پوششى از آهن فرو رفته بود به میان سپاه آمد و در حالى که بر نیزهء ‏خود تکیه کرده بود فریاد کشید: :‏صفهاى خود را مرتب ‏کنید. چیزى نگذشت که حمله آغاز شد و از همان ابتدا نشانه هاى شکست دشمن با فرار ‏آنان از میدان نبرد آشکار گردید.
‏در این موقع , مردى از سپاه شام بیرون آمد و ‏خواستار مذاکرهء حضورى با امام (ع ) شد. امام در میان دو صف با او به مذاکره پرداخت . ‏او پیشنهاد کرد که هر دو طرف به جایگاه نخستین خود عقب نشینى کند و امام شام را ‏به معاویه واگذار نماید. امام (ع ) با تشکر از پیشنهاد او یادآور شد که من در این ‏موضوع مدتها اندیشیده ام و در آن جز دو راه براى خودندیده ام , یا نبرد با یاغیگران
‏یا کفر بر خدا و آنچه که بر پیامبر او نازل شده است . و خدا هرگز راضى نیست که در ‏ملک او عصیان و گناه شود و دیگران در برابر آن سکوت کنند و از امربه معروف و نهى از ‏منکر سرباز زنند. از این رو جنگ با متمردان را بهتر از هم آغوشى با غل و زنجیر ‏یافته ام .
‏آن مرد از جلب موافقت امام (ع ) مأیوس شد و در حالى که آیهء ‏را بر زبان جارى مى کرد به سوى سپاه شام بازگشت .(۱)
‏نبرد بى امان میان طرفین بار دیگر آغاز گردید. در این نبرد از هر وسیلهء ‏ممکن استفاده مى شد, از تیر و سنگ و از شمشیر و نیزه و عمودهاى آهنین که کوه آسا بر ‏سر طرفین فرودمى آمد. نبرد تا صبح روز چهارشنبه ادامه داشت . سپاه معاویه در شب آن ‏روز از فزونى کشته ها و زخمیها مانند سگ زوزه مى کشید و از این جهت در تاریخ آن شب ‏چهارشنبه را ‏خوانده اند.
‏اشتر در میان سربازان حرکت مى کرد و ‏مى گفت : مردم تا پیروزى به اندازهء یک کمان بیش باقى نمانده است و فریاد مى زد: ‏یعنى : ‏آیا کسى هست که جان خود را به خدا بفروشد و در این راه به همراه اشتر نبرد کند, تا ‏پیروز گردد یا به خدا بپیوندد؟(۲

 

دانلود فایل

 

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x