تحقیق مشارکت انتخاباتی در جامعه

دانلود تحقیق مشارکت انتخاباتی در جامعه

تحقیق مشارکت انتخاباتی در جامعه

تحقیق-مشارکت-انتخاباتی-در-جامعه

دانلود تحقیق درمورد مشارکت انتخاباتی در جامعه،
در قالب word و در ۵۷ صفحه، قابل ویرایش.



بخشی از متن تحقیق:
رویکردهای مختلف نسبت به مشارکت سیاسی: 
غالب پژوهشگران با بینش ابزاری به پدیده مشارکت سیاسی می‌نگرند و آن را رفتاری از سوی شهروندان می‌دانند که متوجه قلمرو سیاست است و به منظور اثر گذاشتن بر نحوه‌ تصمیم‌گیری و انتخاب حاکمان صورت می‌پذیرد. 
چنین رویکردی از مشارکت سیاسی بر این فرض استوار است که فرد عقلانی محض است و با محاسبه سود و زیان خود و به منظور تحقق برخی خواسته‌ها و تأمین منافع خویش پای به عرصه سیاست می‌گذارد. غایت اصلی افراد از مشارکت سیاسی عبارت است از تأثیر بر انتخاب مجریان و بر نحوه تصمیم گیری آنان به منظور تأمین منافع و خواسته‌های فردی بیشتر. 
بینش ابزاری از دهه ۷۰ میلادی توجه بسیاری از پژوهشگران علم سیاست را به خود جلب کرد و بویژه در تحلیل رفتار سیاسی شهروندان مورد اقبال فراوان، خصوصاً در میان محققان آمریکایی قرار گرفت. و ربا و نی در سال ۱۹۷۹ با مطالعه رفتار رأی دهندگان آمریکایی به این نتیجه رسیدند که رأی دهندگان کمتر تحت تأثیر مسائل محیطی و جامعه شناختی یا روانی‌اند و با مطالعه‌ موضوعات مطرح شده از طرف نامزدها و برنامه‌های احزاب سیاسی پای به عرصه سیاست می‌گذارند و حزبی را بر می‌گزینند که منافع آنان را بیشتر تأمین کند. 
این دیدگاه، که بر بینش فردگرایانه استوار است، مشارکت سیاسی را برخاسته از ملاحظات عقلانی افراد و محاسبه سود و زیان شخصی آنان می‌داند. چنین رویکردی نسبت به پدیده‌های سیاسی اساساً رویکردی اقتصاد محور است و مرجع اصلی اینگونه تحلیلها کتاب معروف آنتونی داونز است که در سال ۱۹۵۷ تحت عنوان تحلیلی اقتصادی از نظریه دموکراسی به رشته تحریر درآمده است.
مشکل اصلی چنین رویکردی این است که شهروندان را اشخاصی صرفاً عقلانی فرض می‌کند و آنان را آگاه از کلیه‌ مسائل و مشکلات  و آشنا به راهکارهای لازم می‌داند، در صورتی که آمار و ارقام خلاف این را نشان می‌دهد. چرا که درصدی قابل توجه از مردم در جوامع غربی و به اصطلاح دموکراتیک، به مسائل سیاسی  بی‌علاقه‌اند و در کم هزینه‌ترین شکل مشارکت، یعنی انتخابات، نیز حضوری چندان در خور و شایسته ندارند. 
تحقیقات نشان می‌دهد که کار سیاسی اساساً عملی است حرفه‌ای و در انحصار اقلیتی بسیار محدود از سیاست پیشگام است و به طور میانگین تنها ۱۰ درصد از مردم را در جوامع غربی شامل می‌شود و اکثریت مردم نقشی در اداره‌امور کشور و اثرگذاری بر تصمیمات مجریان ندارند. 
اگر چه تلقی یاد شده از مشارکت سیاسی بعضی از ابعاد این پدیده را به خوبی توضیح می‌؛دهد، اما اصل مشارکت همچنان در هاله‌ای از ابهام باقی می‌ماند. به عنوان نمونه، از تعاریف مذکور می‌توان به خوبی دریافت که مشارکت، برخلاف گرایشهای فکری و حالتهای وجدانی که ظهور بیرونی ندارند و قابل محاسبه نیستند، رفتاری است متوجه قلمرو سیاست، و از آنجا که رفتاری است سیاسی، قابل مشاهده و بررسی و اندازه‌گیری است. 
از این تعاریف به خوبی می‌توان دریافت که از مهمترین شروط تحقق چنین رفتاری لااقل وجود دو اعتقاد است. چرا که از یک سوی فرد باید به این اعتقاد رسیده باشد که نهادهایی برتر و ذی صلاح وجود دارند که قادرند با اتخاذ تصمیم به رتق و فتق امور بپردازند و از سوی دیگر نهادهای یاد شده، علاوه بر داشتن اقتدار لازم، خواسته های افراد را مصمح نظر قرار می‌دهند و بدان توجه می کنند. به تعبیری دیگر، فرد در صورتی پای در قلمرو سیاست می گذارد و می‌کوشد در اجرای سیاست مؤثر واقع شود که به این اعتقاد رسیده باشد که اقدام و حضورش در صحنه‌سیاسی می‌تواند منشأ تأثیراتی باشد. حال آنکه در نظامی سیاسی که فرد از هر گونه ایفای نقش در صحنه سیاسی ناامید باشد جایی و انگیزه‌ای برای مشارکت سیاسی باقی نمی‌ماند. 
بینش ابزاری، علی رغم اینکه برخی از وجوه مشارکت را توضیح می‌دهد. از شفافیت کافی برخوردار نیست و پرسشهای فراوانی را بدون پاسخ می‌گذرد. از جمله اینکه: آیا هر گونه اقدام در صحنه‌سیاسی که به قصد تأثیر بر نحوه اجرای سیاست صورت پذیرد مشارکت سیاسی است؟ آیا تفاوتی میان جنگ مسلحانه و درگیریهای خشن با شرکت آرام و قانونمند در انتخابات وجود ندارد؟ آیا می توان اقدام شهروند ساده را در انتخابات با کار سیاسی گروههای حرفه‌ای یکسان تعریف کرد؟ و این در حالی است که میان این دون نوع رفتار سیاسی به اعتقاد بسیاری تفاوتی ماهوی وجود دارد. 
رویکرد دیگر یکه بسیار به واقع نزدیکتر است برگرفته از تلقی جامعه‌‌شناس معروف فرانسوی امیل دورکهیم درباره‌ مشارکت سیاسی است. بر اساس این رویکرد، مشارکت سیاسی بنابر مقتضیات مکانی و زمانی خود تعریف می‌شود و با نظری مردم شناسانه و جامعه شناسانه به این پدیده نگریسته می‌شود. دورکهیم قلمرو سیاست را با عالم و قلمرو مذهبی قیاس می کند و میان این دو وجوه تشابهی را بر می‌شمرد که در خور ایضاح و تأنی است. 
به رغم اینکه قدرت سیاسی در جوامع غربی قلمرو مستقل از مذهب یافته و به عنوان پدیده‌ای غیر مذهبی مطرح است، اما همچنان از بسیاری از وجوه قداستهای مذهبی برخوردار است. لذا دیوبر معتقد است که غیر مذهبی‌ترین حکومتها، یعنی حکومت ژاکوبنها در فرانسه، خود مذهب نوینی آفریده‌اند که عبارت است از «مذهب مدنی» که مبتنی بر آیین ستایش و پرستش ملت است. قدرت سیاسی در مذهب ژاکوبنها، به عنوان مظهر اراده عموم، از قداست و حرمت ویژه برخوردار است و به صورت نهادی مقدس در جامعه جلوه‌گر می‌شود. 
با چنین پیش فرضی دورکهیم به مقایسه دنیای سیاس با دنیای مذهب می‌پردازد و در قلمرو مذهبی، جهان را به دو بخش مقدسها و نامقدسها تقسیم می کند. این دو بخش از یکدیگر به کلی متمایزند و از ویژگیهای متفاوت برخوردارند. با وجود این، راه ارتباط میان این دو عرصه بسته نیست و قلمرو مقدس می کوشد با قلمرو دیگر ارتباط برقرار کند، چرا که تقدیس مقدس و ستایش آن تنها در سایه این ارتباط میسر خواهد بود. اما این ارتباط بسیار ظریف و دارای قواعد خاص خود است و با مراسم و تشریفات ویژه صورت می پذیرد و غیرمقدسها می ‌توانند از این طریق به قلمرو مقدس نزدیک شوند و گاه ارتباط آنقدر عمیق و مستحکم می‌گردد که طی تشریفات و مراسم ویژه، خود نیز به قلمرو مقدسم می‌پیوندند و تقدس می‌یابند. 
دانلود فایل

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x