تحقیق بررسی دلایل ازدواج زودرس در میان جوانان ۲۱ ص

تحقیق بررسی دلایل ازدواج زودرس در میان جوانان ۲۱ ص

تحقیق بررسی دلایل ازدواج زودرس در میان جوانان ۲۱ ص

تحقیق-بررسی-دلایل-ازدواج-زودرس-در-میان-جوانان-21-صلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : ۱۸ صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏۲
‏بررسی دلایل ازدواج زودرس در میان جوانان
‏ازدواج اجباری و زودرس
‏فاجعه ازدواج دختران پیش از بلوغ‏
ایسنا: ازدواج‌های اجباری و زودرس هنوز هم واقعه‌ای تلخ در جهان است که خاموش و بی‌صدا در دنیای دختران فقر و تسلیم رخ می‌دهد و آنها را وادار به پذیرش خواستهای تحمیلی ناخاسته از دل خویش می‌کند تا بیش از عقل و منطق، تنها به سنت اجدادی‌شان عمل کنند یا از سر بیچارگی تن به بایدها دهند.
به اعتقاد بسیاری از آسیب‌شناسان اجتماعی این پدیده از نظر جغرافیایی مرز نمی‌شناسد و در تمام کشورهای آسیایی و حتی در اروپا هم مشاهده می‌شود؛ اما معمولا در جوامع روستایی، شهرهای کوچک و مناطقی که هنوز در آنها قبیله جایگاهی فراتر از قانون دارد و بیشتر برای دختران کم سن که هنوز تحت سلطه ‏مطلق خانواده هستند، رخ می‌دهد. ‏
از دیگر سو، ناتوانی مالی والدین در امرار معاش فرزندان، علت مهمی است که بروز ازدواج‌های اجباری در سنین پایین یعنی در دوره‌ای که پدر و مادر احاطه کاملی بر فرزند خود داشته و او نمی‌تواند مخالفتی در این ز‏مینه داشته باشد را رقم می‌زند. ‏
فریده ماشینی، کارشناس مطالعات زنان، با بیان این که ازدواج‌های اجباری هنوز در برخی از مناطق محروم کشور دیده می‌شود به ایسنا می‌گوید: در تعدادی از این مناطق، دختران در سنین پایین مجبور به ازدواج‌هایی با عناوین ازدواج‌های خون‌بست، ‏حل مشکلات مالی و …. می‌شوند. ‏
وی با اشاره به وجود مشکل قانونی در این زمینه می‌افزاید: طبق قانون و در سالهای گذشته ازدواج دختر کمتر از ۹ سال، ممنوع و ازدواج کمتر از این سن باید با اجازه ولی قهری دختر و در صورت تشخیص صلاح دختر امکانپذیر بود، اما طی سال‌های اخیر این سن با تصویب مجلس شورای اسلا‏می به ۱۳ سال افزایش یافته است. ‏
به گفته وی دختر ۱۳ ساله نیز یک بچه است، اما نکته مهم در این است که ازدواج دختر در کمتر از این سن با اجازه پدر دختر و تشخیص وی مبنی بر این که ازدواج به صلاح دختر است می‌تواند صورت گیرد و ما در ای‏ن زمینه هیچ منع قانونی نداریم. ‏
به گزارش ایسنا با طرح این مساله سؤالی که پیش رو قرار می‌گیرد این است که آیا با اصلاح سن قانونی ازدواج دختران، ازدواج اجباری که برخاسته از مشکلات اجتماعی و فرهنگی و در نتیجه بی‌توجهی به تاکیدات شرع مقدس اسلام است، ریشه‌کن می‌شود و اتفاق مثبتی
‏۲
‏ناظر بر نفع دختران رخ می‌دهد؟! ‏
فریبا بشیری، از فعالان امور زنان و مشاور سابق استاندار آذربایجان غربی در امور بانوان ضمن اظهار تأسف از وجود ازدواج‌های اجباری در این استان به ویژه در نقاط جنوبی آن به خبرگزاری دانشجویان ایران می‌گوید: متاسفانه ما شاهد ازدواج دخترانی هستیم که هنوز مراحل بلوغشان کامل نشده است.
به گفته وی آنچه اتفاق می‌افتد مانند همان مطالب قصه‌هاست که عروس و داماد همدیگر را در لحظه عقدشان می‌بینند؛ چرا که دختران به خاطر مسائلی مانند توافق بین خانواده‌ها وجه‌المصالحه قرار گرفته و با فردی که هیچ شناخت‏ی از او ندارند ازدواج می‌کنند. ‏
مشاور سابق استاندار آذربایجان غربی مسائل مالی و اقتصادی، اختلافات خانوادگی، مشکلات معیشتی خانواده‌ها، فقر مالی و فرهنگی و این که خانواده‌ها می‌خواهند سربار خود را کم کنند را از دلایل ع‏مده ازدواج‌های اجباری می‌داند. ‏
فریده ماشینی، کارشناس امور زنان با اشاره به وجود برخی باورهای فرهنگی در ازدواج‌های زودرس بیان می‌کند: این باورها ازدواج دختران در سنین پایین را به نفع آنها می‌دانند و از این رو به زمینه‌های از‏دواج زودرس دختران دامن می‌زند. ‏
فریبا بشیری نیز حقوق انسانی را اولین سؤال ایجاد شده در بحث ازدواج‌های اجباری می‌داند و اظهار می‌کند: در این ازدواج‌ها یک انسان بدون این که اطلاعی داشته باشد محیط زندگی‌اش عوض می‌شود و مسؤولیت‌های اضافی بر دوشش قرار می‌گیرد؛ بی‌ آن که نقشی در این تصمیم‌گیری ‏و تغییر سرنوشت خود داشته باشد. ‏
وی با بیان این که بسیاری از این دختران، الفبای ازدواج و زندگی مشترک را هم نمی‌دانند، ادامه می‌دهد: این دختران چون نمی‌توانند از خود مراقبت داشته باشند، بلافاصله پس از ازدواج باردار شده و بدون این که آشنایی با موارد کنترل جمعیت داشته باشند، بعضا فرزندانی نارس و دارای مشکل یا دچار بیماری‌های ‏جسمی و روانی به دنیا می‌آورند. ‏
فریده ماشینی نیز ازدواج زودرس و اجباری را موجب کوتاه شدن دوره کودکی می‌داند و می‌افزاید: خانواده دخترانی که تن به ازدواج اجباری می‌دهند چنین تشخیص می‌دهند که حال که دختر دوره دبستان را تمام کرده و دیگر بزرگ شده، عیب است که در بزرگی به مدرسه رفته و پشت میز و نیمکت بنشیند؛ بنابراین دوره مدرسه این دختران خیلی زود تم
‏۴
‏ام می‌شود. ‏
وی ادامه می‌دهد: در این مواقع مادران این دختران می‌گویند: مهم آن است که دختر سیاه و سفید را از هم تشخیص بدهد و نیازی به درس ندارد، زیرا می‌خواهد بچه‌داری کند؛ پس درس را می‌خواهد چه کند؟ از این رو دختر خیلی زود از درس و مدرسه فاصله ‌گرفته و خارج شدن از تحصیل برای آنها یعنی خروج از دوران ک‏ودکی و ورود به دنیای بزرگسالی. ‏
کارشناس مطالعات زنان، یکی از دلایل افزایش سن ازدواج دختران را طولانی شدن مدت زمان تحصیل آنها می‌داند و اظهار می‌کند: در مناطقی که این مرحله به ۵ سال اول دوره ابتدایی ختم می‌شود شرایط برای ازدواج سریع‌تر ایجاد می‌شود و این دختران زودتر از سایر دختران از چرخه آموزش و پرورش و حتی بهداشت و دای‏ره عاطفی خانواده خارج می‌شوند. ‏
به گفته وی این دختر خود به عنوان آدم بزرگی است که باید هنوز عروسک بازی کند؛ ولی از سوی دیگر باید وارد دنیای آدم‏ بزرگ‌ها هم بشود. ‏
ماشینی با اشاره به وجود برخی آداب و رسوم قومی و قبیله‌ای در مناطقی از کشور می‌گوید: بر این اساس سنت ازدواج اجباری نه تنها برای دختران کوچک بلکه برای دختران بزرگتر هم اتفاق می‌افتد . مثلا وجود باورهایی مثل «عقد دختر عمو و پسرعمو در آسمان‌ها بسته شده» باعث می‌شود که دختری با تحصیلات دانشگاهی به ناچار با پسرعمویی که بی سواد و یا کم سواد است ازدواج کند.
ازدواج اجباری در حالی به عنوان پدیده تاسف‌بار اجتماعی قابل مشاهده در برخی مناطق است که اجبار دختر به زندگی با مردی که هیچ علاقه‌ای به او ندارد، در موارد زیادی، پیامدهایی چون خودکشی، شوهرکشی، فرار از خانه، تن‌فروشی و آسیبهای اجتماع‏ی دیگر را به همراه خواهد داشت. ‏
فریده ماشینی در این باره معتقد است: دخترانی که در برابر این قبیل سنت‌ها مقاومت کرده‌اند، با مشکلات زیادی روبه‌رو شده‌اند؛ به عنوان مثال بسیاری از خودسوزی‌هایی که در میان دختران این مناطق از جمله ایلام رخ می‌دهد، ناشی از‏ وجود همین مقاومت‌ها بوده است. ‏
فریبا بشیری، مشاور سابق استاندارد آذربایجان غربی در امور بانوان نیز بیان می‌کند: دخترانی که در چنین شرایطی ازدواج می‌کنند، ممکن است بعدها بر اثر برخوردها و ارتباطاتی که پیدا می‌کنند و عدم سازگاری با محیط جدید فرار کنند؛ چرا که سعی دارند خود را از زیر بار مسؤولیتی که خود نقشی در ‏ایجاد آن نداشته‌اند خلاص کنند. ‏
وی با اشاره به مشکلات روحی ـــ‌ روانی ایجاد شده در این دختران می‌گوید: برخی از این دختران اقدام به خودکشی کرده و حتی اگر خودکشی موفقیت‌آمیزی نداشته باشند، برای جلب توجه این کار را انجام می‌دهند؛ این در حالیست که بسیاری از این همین دختران علت ازدواج، ‌خودکشی و
‏۴
‏ حتی تولد خود را هم نمی‌دانند. ‏
به گفته وی پسرانی هم که با این دختران ازدواج می‌کنند دخالت چندانی در این انتخاب نداشته و همان مسایل فرهنگی، اقتصادی، مصالحه‌ها و توافق‌های خانوادگی، دختر و پسر را مجبور به ازدواجی بی‌سرانجام می‌کند. حتی اگر این قبیل زندگی‌ها دوام داشته باشد، علت و نتیجه آن چیزی جز تحمل نیست، چرا که حقوقی انسانی در آن رعایت نمی‌شود.
‏مدت ها بود که برروی مشکل اصلی در اروپا، پرده ساتر کشیده می شد. تا زمانی که کشورهای عقب مانده و خارجیان در کشورهای اروپایی، قربانی بودند، بنیادگرایی اسلامی مزاحم کسی نبود، اما اکنون که قربانیان این تحجر، مردمان غیرمسلمان را نیز در بر گرفته است، دیگر اروپائیان از روی آن بی سر و صدا نمی گذرند!
‏بعد از ۱۱ سپتامبر و به ویژه از وقتی که کارگردان هلندی، ون گوگ به علت ساختن فیلم Submission‏ بر اساس زندگی عیان هیرسی علی، توسط بنیادگرایان اسلامی کشته شد، اروپائیان شروع کرده اند به تفکر. براستی در اروپا چه می گذرد؟ بینادگرایی اسلامی در دنیای مدرن چه نقشی ایفا می کند؟
‏سال ها گذشت و هیچ گاه مسئله حیاتی زنان خارجی که در یک کشور اروپایی تحت قوانین متحجر مذهب و تربیت اقوام خود می زیستند، بررسی نشد. اکنون که این مسئله گریبان اروپائیان را نیز گرفته، پرده به کنار می رود، حساب مسلمانان از بنیادگرایان اسلامی جدا می شود و تک تک فحایعی که به ویژه بر زنان و دختران مسلمان می رود، افشا می گردد. از مسلمانان تندرو خواسته می شود که به قانون اساسی کشور مورد اقامت خود احترام گذاشته و نسبت به دختران خود، بویژه در رابطه با ازدواج های اجباری و ختنه دختران و غیره ، متناسب با برابری جنسیتی و حقوق بشر رفتار کنند. بگذریم از اینکه تاکنون کلیه این ناهنجاری ها در آلمان به عنوان فرهنگ های متفاوت پذیرفته و تحمل می شد و هیچ گونه انتقادی از آنان به عمل نمی آمد. بنیادگرایی سازمان یافته اسلامی مساوی با اعتقاد به مذهب اسلام انگاشته میشد. در نتیجه اعمال و رفتار تروریستی این بنیاد گرایان با مردم مسلمان، کنار هم گذاشته شده و به این ترتیب به یک نژادپرستی علیه مسلمانان می انجامید. در حالی که بسیاری از مسلمانان، به ویژه زنان و دختران، خود قربانی بنیادگرایی اسلامی هستند. آری، بی اعتنایی فاحشی نسبت به تمام این ها در ۲۵ سال گذشته به عمل آمد.

 

دانلود فایل

 

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x