چگونه می توان با روش تدریس مبتنی بر فناوری اطلاعات اختلالات یادگیری دانش آموزان را حل کرد
چگونه می توان با روش تدریس مبتنی بر فناوری اطلاعات اختلالات یادگیری دانش آموزان را حل کرد
| دسته بندی | علوم انسانی |
| فرمت فایل | docx |
| حجم فایل | ۵۹ کیلو بایت |
| تعداد صفحات | ۴۸ |
دریافت فایل
چگونه می توان با روش تدریس مبتنی بر فناوری اطلاعات اختلالات یادگیری دانش آموزان را حل کرد
فهرست مطالب
مقدمه ۴
اینترنت و سایر اشکال فناوری اطلاعات و ارتباطات ICT 4
معلم با استفاده از فناوری در کلاس درس میتواند این شرایط را فراهم کند: ۵
توصیف وضعیت موجود ۶
گردآوری اطلاعات(شواهد ۱) ۸
نارسایی های یادگیری ۹
اختلال یادگیری (دیسلکسی) Dyslexia 12
چگونگی تشخیص اختلالات یادگیری ۱۴
روش مشاهده ۱۵
روش مصاحبه ۱۶
روش استفاده از آزمون های روانی ۱۶
انواع ناتوانی های یادگیری ۱۷
راه های درمان اختلالات یادگیری ۱۷
نقش تلویزیون در آموزش و یادگیری کودکان ۱۸
نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرایند یاددهی و یادگیری ۲۰
پیشینه پژوهش ۲۳
اجرای راه حل ۲۴
تمرین یک: ۲۵
تمرین دوم: ۲۵
تمرین سوم: ۲۵
نقش لپ تاب در آموزش کودکان بر اساس گزارش سازمان ملل ۲۷
چگونگی اجرای راه حل جدید، استفاده از لپ تاب ۲۸
جمع آوری اطلاعات (شواهد۲) ۲۹
بررسی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و بخصوص سمانه با مقایسه نمرات آن ها قبل از اجرای اقدام و بعد از آن؛ ۲۹
جدول یک: میانگین نمرات هر دانش آموزان قبل از اجرای اقدام ۳۰
جدول دو: میانگین نمرات هر دانش آموزان بعد از اجرای اقدام ۳۱
نمودار دو: میانگین نمرات هر دانش آموزان بعد از اجرای اقدام ۳۲
جدول سه: مقایسه میانگین نمرات کلاس قبل و بعد از اقدام ۳۲
نمودار سه: مقایسه میانگین نمرات کلاس قبل و بعد از اقدام ۳۳
بررسی عوامل رفتاری سمانه و اثر گذاری روش تدریس مبتنی بر IT در روحیات او؛ ۳۳
تجزیه و تحلیل نتایج ۳۵
جدول چهار: مقایسه درصد پیشرفت نمرات دانش آموزان قبل و بعد از اقدام ۳۵
نمودار چهار: مقایسه درصد پیشرفت نمرات دانش آموزان قبل و بعد از اقدام ۳۵
ارزش یابی تأثیر اقدام جدید و تعیین اعتبار آن ۳۵
نتیجه گیری و پیشنهادات ۳۷
منابع مورد استفاده: ۴۰
چکیده
در این چند سال بعنوان معلم پایه اول ابتدایی با دانش آموزان دختر و پسر با ویژگی های رفتاری و اجتماعی متفاوت سر و کار داشتم. اما امسال یکی از دانش آموزان من به نام سمانه، با بقیه بچه هایی که تا به حال دیده بودم خیلی فرق داشت. او کودکی خجالتی، مضطرب و افسرده بود. آهسته و لرزان صحبت می کرد. با بقیه بچه ها دوست نمی شد و گوشه گیر بود. حتی قادر نبود که وسایل خود را از کیفش در آورد. کتابش را وارونه در دست می گرفت و هنگام تصویرخوانی از کتاب بخوانیم، می گفت: چیزی نمی بینم. در نوشتن نیز مشکل داشت و ساده ترین علائم کتاب بنویسیم را نمی توانست، بنویسد. او ریاضی را درک نمی کرد. به طور کلی او دچار اختلالات یادگیری یا دیسلکسی بود. در گوش دادن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، استدلال کردن و درک کردن مشکل داشت. با بررسی هایی که انجام دادم از نظر فیزیکی و هوش کاملاً سالم و عادی بود ولی در یادگیری بسیار مشکل داشت. برای حل اختلالات یادگیری و رفتاری او نیاز به روش تدریس مناسب و خاص بود.
