مبانی نظری پیمان شکنی زناشویی
مبانی نظری پیمان شکنی زناشویی
توضیحات:
مبانی نظری پیمان شکنی زناشویی دارای ۸ صفحه بافرمت ورد و قابل ویرایش.
بخشی از متن فایل:
پیمان شکنی زناشویی:خیانت یا عهدشکنی زناشویی نوعی درگیری جنسی، عاطفی، یا عاطفی-جنسی با فردی غیر از همسر است که از او پنهان میشود و ویژگی اصلی ان رازگونه بودن آن میباشد (براون ، ۲۰۰۱). اما به طور کلی تعریفی که میتوان برای عهدشکنی زناشویی به کـار بـرد براساس برداشتی است که زوجین از مفهوم پیمان زناشویی دارند(پیتمن ، ۱۹۸۹).
درصد اشخاص متاهل عهدشکن از پژوهشی به پژوهش دیگر متفاوت است. یک توضیح برای این اختلافات گسترده ممکن است محافظهکاری ذاتی پاسخدهندگان در حین پاسخ به سوالات باشد.
به نظر مـیرسد فـراوانی نسبت عهدشکنی در ایالات متحده رو به افزایش است(گوردون، باکوم و اشنایدر ، ۲۰۰۸). در پژوهشهای اخیر با ارایهی نمونههای بزرگ، تقریبا%۲۵-۲۲ از مردان و%۱۵-۱۱ از زنان نشان دادهاند که حداقل یکبار درگیر رابطهی جنسی خارج از حیطه ی زناشویی شدهاند(لامن و هـمکاران،۱۹۹۴، به نـقل از گـوردون و همکاران، ۲۰۰۸). همچنین نمونههای ارایه شده در تـحقیقات مـلی در کـشورهای غربی نشان داده است سالانه بین %۶ تا%۵/۱ افراد ازدواج کرده درگیر رابطهی جنسی فرازناشویی خواهند شد(مانند لامن و همکاران ۱۹۹۵، ویشمن و اشنایدر ۲۰۰۷، به نقل از گـوردون و هـمکاران، ۲۰۰۸).
یکی از دلایـل رایج برای پایان دادن به ازدواج با طلاق، عهدشکنی زناشویی مـیباشد. پژوهشهای خـارج از کشور نشان میدهند داشتن رابطهی نامشروع در حالیکه فرد متاهل است؛یک عامل پیشبینیکنندهی مهم برای طلاق میباشد(آماتو و پریویتی ،۲۰۰۳). روابط نامشروع خارج از حـیطه زنـاشویی هـمیشه موجب ضربهی شدید احساسی به طرفین می شود. این نوع روابط بـاعث بروز نشانههایی شبیه به اختلال استرس پس از ضربه و همچنین احساسهایی مانند افسردگی،خشم، ناامیدی، عدم اعتماد به نفس، از دست دادن هویت و احـساس بـیارزشی در هـمسر زخمخورده میشود. علاوه بر آن باعث بروز احساس تردید، افسردگی و عذاب وجدان در همسر عهدشکنمیگردد(بونک ، ۱۹۹۵).
عهدشکنی زناشویی عـلت بـسیاری از خشونتهای زناشویی است(باس ،۱۹۹۴) و میتواند پیامدهای مخربی برای اعضای خانواده، دوستان و متعاقبا اجتماع به همراه داشته باشد. خانواده جایی است کـه مـا نـسبت به آن احساس تعلق میکنیم. هرچیزی که در خانواده شکافی ایجاد کند احساس ما را از تـعلق تـهدید مـینماید. عهدشکنی در ازدواج نیز ساختار خانواده و در پی آن بنیادیترین احساس، یعنی احساس تعلق را تهدید میکند و نوعی ترس از طـرد بـسیار بنیادی را کـه به عمق وجودمان رخنه میکند، شعلهور میسازد(براون، ۲۰۰۱).
بارداریهای ناخواسته پیامد دیگری از روابط نامشروع خارج از حیطهی زناشویی اسـت. همچنین مـمکن است منجر به انتقال بیماریهای قابل انتقال از طریق رابطهی جنسی از جمله ایدز شود(اسپرینگ، ۱۹۹۷).
مشاهدات بالینی و تـحقیقات تـجربی بـا هم توافق دارند که کشف یک رابطهی نامشروع میتواند تاثیری دردناک و مخرب بر زوجها داشـته بـاشد. رواندرمانگران گزارش میکنند که برای همسران آسیبدیده، احساسات شدید اغلب بین خشم نسبت به همسر عـهدشکن و احـساسات عـمیقتری مانند خجالت، افسردگی، ناتوانی پیمالکننده، احساس قربانی بودن و طرد شدن در نوسان است(براون، ۲۰۰۱). این ناآرامی شدید هـیجانی اغـلب با آشفتگی شناختی همراه میباشد. یک اختلال مهم تجربه شده به وسیلهی همسر زخـم خوردهنشخوار فـکری وسـواس گونه در مورد این رویداد است. که میتواند آنقدر شدید و غیرقابل کنترل شود که در عملکرد روزانه و تـمرکز فـرد اخـتلال ایجاد کند. پاسخ شناختی مهم دیگری که در موقع کـشف رابطهی نـامشروع بیان میشود تغییر در باورهای فرد نسبت به همسر و ارتباط با او میباشد. شخص نمیتواند اعتماد بیشتری نسبت بـه هـمسر خود داشته باشد و در ارتباط با او احساس امنیت کند(براون ۲۰۰۱). به علاوه چـندین الگـوی رایج رفتاری رایج وجود دارد که در پاسخ به عـهدشکنی هـمسر مـشاهده شده است که شایعترین آن اجتناب یا کنارهگیری اسـت. همسر آسـیبدیده اغلب به شدت حساس شده و به دنبال کشف این رابطه از همسر عهدشکن دوری مـیکند(اسپرینگ ، ۱۹۹۶). دیگر پاسخهای رفـتاری شـامل گوش بـه زنـگی، پرسشهای وسـواس گونه و دیگر تبادلات تنبیهی و فوق العاده مـنفی مـیباشد(ریب استین و ریچاردز ، ۱۹۹۳).
به نظر مـیرسد فـراوانی نسبت عهدشکنی در ایالات متحده رو به افزایش است(گوردون، باکوم و اشنایدر ، ۲۰۰۸). در پژوهشهای اخیر با ارایهی نمونههای بزرگ، تقریبا%۲۵-۲۲ از مردان و%۱۵-۱۱ از زنان نشان دادهاند که حداقل یکبار درگیر رابطهی جنسی خارج از حیطه ی زناشویی شدهاند(لامن و هـمکاران،۱۹۹۴، به نـقل از گـوردون و همکاران، ۲۰۰۸). همچنین نمونههای ارایه شده در تـحقیقات مـلی در کـشورهای غربی نشان داده است سالانه بین %۶ تا%۵/۱ افراد ازدواج کرده درگیر رابطهی جنسی فرازناشویی خواهند شد(مانند لامن و همکاران ۱۹۹۵، ویشمن و اشنایدر ۲۰۰۷، به نقل از گـوردون و هـمکاران، ۲۰۰۸).
یکی از دلایـل رایج برای پایان دادن به ازدواج با طلاق، عهدشکنی زناشویی مـیباشد. پژوهشهای خـارج از کشور نشان میدهند داشتن رابطهی نامشروع در حالیکه فرد متاهل است؛یک عامل پیشبینیکنندهی مهم برای طلاق میباشد(آماتو و پریویتی ،۲۰۰۳). روابط نامشروع خارج از حـیطه زنـاشویی هـمیشه موجب ضربهی شدید احساسی به طرفین می شود. این نوع روابط بـاعث بروز نشانههایی شبیه به اختلال استرس پس از ضربه و همچنین احساسهایی مانند افسردگی،خشم، ناامیدی، عدم اعتماد به نفس، از دست دادن هویت و احـساس بـیارزشی در هـمسر زخمخورده میشود. علاوه بر آن باعث بروز احساس تردید، افسردگی و عذاب وجدان در همسر عهدشکنمیگردد(بونک ، ۱۹۹۵).
عهدشکنی زناشویی عـلت بـسیاری از خشونتهای زناشویی است(باس ،۱۹۹۴) و میتواند پیامدهای مخربی برای اعضای خانواده، دوستان و متعاقبا اجتماع به همراه داشته باشد. خانواده جایی است کـه مـا نـسبت به آن احساس تعلق میکنیم. هرچیزی که در خانواده شکافی ایجاد کند احساس ما را از تـعلق تـهدید مـینماید. عهدشکنی در ازدواج نیز ساختار خانواده و در پی آن بنیادیترین احساس، یعنی احساس تعلق را تهدید میکند و نوعی ترس از طـرد بـسیار بنیادی را کـه به عمق وجودمان رخنه میکند، شعلهور میسازد(براون، ۲۰۰۱).
بارداریهای ناخواسته پیامد دیگری از روابط نامشروع خارج از حیطهی زناشویی اسـت. همچنین مـمکن است منجر به انتقال بیماریهای قابل انتقال از طریق رابطهی جنسی از جمله ایدز شود(اسپرینگ، ۱۹۹۷).
مشاهدات بالینی و تـحقیقات تـجربی بـا هم توافق دارند که کشف یک رابطهی نامشروع میتواند تاثیری دردناک و مخرب بر زوجها داشـته بـاشد. رواندرمانگران گزارش میکنند که برای همسران آسیبدیده، احساسات شدید اغلب بین خشم نسبت به همسر عـهدشکن و احـساسات عـمیقتری مانند خجالت، افسردگی، ناتوانی پیمالکننده، احساس قربانی بودن و طرد شدن در نوسان است(براون، ۲۰۰۱). این ناآرامی شدید هـیجانی اغـلب با آشفتگی شناختی همراه میباشد. یک اختلال مهم تجربه شده به وسیلهی همسر زخـم خوردهنشخوار فـکری وسـواس گونه در مورد این رویداد است. که میتواند آنقدر شدید و غیرقابل کنترل شود که در عملکرد روزانه و تـمرکز فـرد اخـتلال ایجاد کند. پاسخ شناختی مهم دیگری که در موقع کـشف رابطهی نـامشروع بیان میشود تغییر در باورهای فرد نسبت به همسر و ارتباط با او میباشد. شخص نمیتواند اعتماد بیشتری نسبت بـه هـمسر خود داشته باشد و در ارتباط با او احساس امنیت کند(براون ۲۰۰۱). به علاوه چـندین الگـوی رایج رفتاری رایج وجود دارد که در پاسخ به عـهدشکنی هـمسر مـشاهده شده است که شایعترین آن اجتناب یا کنارهگیری اسـت. همسر آسـیبدیده اغلب به شدت حساس شده و به دنبال کشف این رابطه از همسر عهدشکن دوری مـیکند(اسپرینگ ، ۱۹۹۶). دیگر پاسخهای رفـتاری شـامل گوش بـه زنـگی، پرسشهای وسـواس گونه و دیگر تبادلات تنبیهی و فوق العاده مـنفی مـیباشد(ریب استین و ریچاردز ، ۱۹۹۳).
فهرست مطالب:
پیمان شکنی زناشویی
عوامل پیشبینیکنندهی خیانت
عوامل شخصیتیو فردی
عوامل موقعیتی
عوامل اجتماعی
عوامل مربوط به ارتـباط زناشویی
پول ، قدرت و عهدشکنی زناشویی
پیشینه تحقیق
منابع