دانلود مقاله نشانه شناسی
دانلود مقاله نشانه شناسی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : ۳۱ صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
۲
مقدمه
امروزه نشانهشناسی با هدف دستیابی به معنا، داشتن رویکردهای نظری متفاوت و ابزارهای روششناختی به مثابه یک حوزه مطالعاتی، مورد توجه بسیاری از اندیشمندان در رشتههای مختلف واقع شده است. زبانشناسان، روانشناسان، انسانشناسان، فیلسوفان و معماران هریک با توجه به موضوعات مورد بررسی در حوزه خود، از این رهیافت استفاده میکنند.
اما نکته مورد بحث این است که باتوجه به گستره نشانهشناسی در این حوزهها، میتوان آن را به مثابه یک علم واحد یا روش خاص در نظر گرفت؟ در حالیکه در گذشته توجه به نشانهها به مثابه یک نظام ارتباطی در یک سنت زبانی قرار داشت و این مطلب در منابع باستانی نیز به چشم میخورد. اما نشانهشناسی در قرن نوزدهم با آرای فردیناند دوسوسور و چارلز پیرس به تدریج به صورت یک رشته مستقل مورد توجه قرار گرفت. هر دو آنها با دادن تعریفی از نشانه و الگوهای نشانهشناختی، سیر بعدی نشانهشناسی را پایهریزی کردند. سوسور در مورد نشانهشناسی عنوان کرد: «زبان، نظامی نشانهای است که بیانگر اندیشههاست و از این رو با خط، الفبای کر و لالها، آیین نمادین، آداب معاشرت، علائم نظامی غیره قابل مقایسه است.
زبان فقط مهمترین این نظامهاست. پس میتوان علمی را طراحی کرد که به بررسی زندگی نشانهها در دل زندگی اجتماعی بپردازد. این علم بخشی از روانشناسی عمومی خواهد بود و ما آن را نشانهشناسی(سمیولوژی) مینامیم. نشانهشناسی به ما میآموزد که نشانهها از چه تشکیل شدهاند و چه قوانینی بر آنها حاکم است. از آنجا که این علم هنوز به وجود نیامده است، نمیتوان گفت چه خواهد بود، اما حق حیات دارد و جای آن پیشاپیش مشخص است.» با این تعریف، نشانهشناسی به نظامهای نشانهای غیر ِزبانی نیز توجه کرد که در متفکران بعدی نشانهشناس تاثیر بسیاری داشت و پس از جنگ جهانی دوم، مطالعات نشانهشناختی تحولات زیادی به خود دیدند؛ تحولاتی در زمینههای بسیار متفاوت، با روششناسیهای بسیار گوناگون و در چارچوب نظری که هنوز هم با هم ناسازگارند. روی هم رفته رویکردهای متفاوتی در نشانهشناسی به وجود آمد که میتوان آنها را به سه دسته تقسیم کرد؛ ۱ – سنت فکری لاک، پیرس، موریس که نقطه شروع آنها یک نظریه عمومی در باب نشانه است و آرمان نهایی آن پیریزی یک نظریه عمومی در باب پدیدههای ارتباطی است. در این چشمانداز، زبان انسانی همچون یکی از چندین نظام زیستی دلالتی و ارتباطی جلوه میکند. البته زبان انسانی از این حیث که همواره نظامهای نشانهای دیگر در چارچوب آن فرمولبندی میشود، جایگاه ویژهای دارد، اما علمی که آنرا (زبانشناسی) در مقامی نیست که بتواند الگویی برای تحلیل دیگر نظامهای نشانهای، چه نظامهای نشانهای انسانی و چه نظامهای غیر انسانی به دست دهد.۲- سنتی که بر سایبرنتیک و نظریه اطلاع استوار شده است. در دهههای ۶۰ و ۷۰ در اتحاد شوروی به ویژه در مکتب تارتو تکوین یافته که به نشانهشناسی فرهنگی معروف است و بر نظامهای ثانوی، یعنی نظامهای نشانهای مبتنی بر دلالتهای ضمنی که بر اساس زبان شکل گرفتهاند ولی با آن یکی نیستند، میتوان به آثار یوری لوتمن درباره ادبیات و سینما یا به آثار اوسپنسکی درباره هنر اشاره کرد.۳- سنت زبانشناختی که به ویژه در فرانسه چیرگی داشت و در واقع کمابیش با جنبش ساختارگرایی یکی است. پژوهشهای نشانهشناختی فرانسوی که به ویژه از آثار لوی استروس درباره نظامهای خویشاوندی الهام گرفته بودند، به سوی مطالعات ادبی و در مقیاس محدودتر، به سوی مطالعات صورتهای اجتماعی که گمان میرفت مثل زبان عمل میکنند (اسطوره، مد و…) سوق پیدا کرد.
۲
در تمامی این رویکردها به جز مطالعه نشانهها توافق اندکی میان خود نشانهشناسان در خصوص روششناسی نشانهشناختی وجود دارد که شاید ناشی از محدودیتهای نشانهشناسی باشد. دانیل چاندلر و افراد بسیاری به این رهیافت نام رویکرد امپریالیستی دادهاند که معتقدند به هر رشته دانشگاهی و هر موضوع و چیزی وارد میشود که تعیین حد و مرز روشهای آن را با مشکل مواجه میکند. از این رو برای اجتناب از چنین امری باید تحلیل نشانهشناسی را یکی از تکنیکهای بسیاری دانست که ممکن است برای کشف نشانهها به کار رود در واقع تحقیق تجربی ادعاهای نشانهشناسی به روشهای دیگری نیازمند است و از آنجاییکه به تفسیرهای مختلف مردم در بافتهای متفاوت سروکار دارند، باید از روشهای اتنوگرافی و پدیدارشناسی نیز استفاده کنند. از این رو نشانهشناسی هنوز هم به مثابه یک نظریه یا روش تحلیلی واحد یا منسجم نیست و از اظهارات کلی و ذهنی نیز نمیتواند اجتناب کند. به همین دلیل بسیاری معتقدند که این حوزه از مطالعات بیشتر یک رویکرد نظری است زیرا در میان نشانهشناسان نیز در مورد پیشفرضها، الگوها یا روششناختی تجربی آن توافق بسیاری وجود ندارد و بسیاری از نظریهپردازان آن به دنبال پایهگذاری اصول کلی و گستره آن هستند.
نشانه شناسی ، با شروع از سنتی بسیار متفاوت ، خواستار این بود که کلیت زبان را به اجزاء تقسیم کند ، همانطور که فیزیکدان ماده را به اجزاء تقسیم می کند ، وسپس الگویی نظری فراهم می آورد که نشان دهد چگونه این همه در یک ساختار گردهم می آید. دراین طرح نشانه شناسی وزبانشناسی همسان هستند ، وفردینان دو سوسور کسی است که در اثرش به نام ” دروسی در باب زبانشناسی عمومی ” منتشر شده در ۱۹۱۶ به طرح الگویی فنی مبادرت ورزید که از آن به بعد تا زمان انتشار اثر موثق اومبرتو اکو ، به نام ” نظریه ای در باب نشانه شناسی ” در ۱۹۷۶ توسط نشانه شناسان مورد استفاده بود . سوسور پس از پیرس دومین معمار این رشته است وبه مراتب بیشتر از پیرس می توان مطالب او را درک کرد . این او بود که علامت را به عنوان دال ومدلول ” همراه باهم ” تعریف نمود . اما حرکت ریشه ای وی در این استدلال بود که زبان را تنها در قالب خودش می توان تجزیه وتحلیل کرد .