تحقیق جاهلیت در آینه تاریخ و قرآن ( ورد)

تحقیق جاهلیت در آینه تاریخ و قرآن ( ورد)

تحقیق جاهلیت در آینه تاریخ و قرآن ( ورد)

تحقیق-جاهلیت-در-آینه-تاریخ-و-قرآن-(-ورد)لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : ۲۴ صفحه

 قسمتی از متن word (..docx) : 
 

۱
‏جاهلیّت در آیینه تاریخ و قرآن
‏ ظـهـور اسـلام در شبه جزیره عربستان زندگى مردم را در تمام ابعاد دگرگون کرد، و آنان را از وادى گـمـراهـى به شاهراه هدایت رهنمون ساخت . اسلام عربها را که تا آن روز در مقایسه با تمدنهاى ایران و روم هیچ به شمار مى آمدند، به همه چیز رساند و سرور جهان ساخت ، کسانى را که تا زمان ظهور اسلام بدترین نوع زندگى و زشت ترین اخلاق را داشتند، پرچمدار اخلاق و فضیلت گردانید.
‏در اینجا‏ وضعیت قوم عرب را پیش از اسلام بقدر گنجایش مورد بررسى قرار خواهیم داد.
‏مفهوم جاهلیّت
‏واژه جـهل دو معنا دارد: یکى ؛ ضد علم به معناى نادانى و دیگرى ضد حلم به معناى سفاهت و بى خـردى و بـدسـیـرتـى . ایـن واژه در قـرآن کـریم به صورتهاى گوناگون آمده است . بعضى دانشمندان علوم قرآنى معتقدند که جهل در این کتاب شریف به مفهوم ضد حلم یعنى سفاهت آمده است .(۱)
‏قرآن کریم آنان را که پس از نزول قرآن هنوز در پى قوانین عصر جاهلیت اند این چنین محکوم مى سازد:
‏((اءَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّهِ یَبْغوُنَ وَ مَنْ اءَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُکْما لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ))(۲)
‏آیـا حـکـم جـاهـلیـت را مـى جـویـنـد و کـدام حـکـم از حـکـم خـدا بـراى اهل یقین نیکوترخواهدبود؟
‏بیان قرآن درباره تعصبهاى جاهلى چنین است :
‏((اِذْ جَعَلَ الَّذینَ کَفَرُوا فى قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّهَ، حَمِیَّهَ الْجاهِلِیَّهِ))(۳)
‏آنگاه کافران در دلهاتعصب ، آن هم تعصب جاهلیت پروردند.
‏همچنین درباره آرایش زنان پیامبر فرموده است :
‏((وَ قَرْنَ فى بُیوُتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَهِ الْاُولى ))(۴)
‏و در خانه هایتان قرار و آرام گیرید و مانند دوران جاهلیت پیشین آرایش مکنید.
‏از مـجموع آیه هایى که ذکر شد و نیز آیه هاى همانند، معلوم مى شود، جاهلیتى که در قرآن ذکر شده ناظر بر شیوه رفتار و نوع پندار عرب است نه بر حد دانش آنان ؛ با این توضیح که در دوره جـاهـلیـت ، دشـمـنـى ، جـنـگ و خـونـریـزى ، زنـده بـه گـور کـردن دختران ، شرابخوارى و ربـاخـوارى در مـیـان مـردم رایـج بـود، و پـیـداسـت کـه ارتـکـاب ایـن مـفـاسـد بـیـشـتـر مـعـلول ضـعـف اخـلاقـى اسـت نـه بـى دانـشـى ، چـنان که امروز نیز برخى از آنها حتى در جوامع پـیـشـرفـتـه و مـتـرقـى بـا وجود آگاهى مردم از تمام مفاسد آن به چشم مى خورد. به مردم چنین جوامعى نمى شود گفت : دانش ندارند، با اینکه دانش دارند: بى خردند.
‏دوره جاهلیّت
‏جـاهـلیـت نـامـى است که قرآن کریم بر دوره تاریخى پیش از اسلام نهاده است . گذاردن این نام بـر اوضـاع قبل از اسلام به منظور بیان تفاوتهاى اساسى و عمیق آن عصر با اوضاع پس ‍ از ظهور اسلام است .(۵)
‏ایـن امـر در مـیان بیشتر جوامع معمول است ، چنان که ما نیز امروزه به دوره سلطنت خاندان پهلوى دوره طـاغـوت مـى گـوییم که بر اساس مقایسه با جامعه پس از انقلاب و حاکمیّت ولایت فقیه و بـرقرارى نظام جمهورى اسلامى است . بطور معمول این گونه نامگذاریها بیانگر حالت تنفر و انزجار از دوره پیشین است .
‏مـورّخـان بـه دوره زمـانـى دویـست سال قبل از بعثت تا آغاز بعثت یا تا هجرت و تاءسیس ‍ حکومت اسلامى در مدینه ، دوره جاهلیت مى گویند.(۶) واژه جاهلیت در قرآن کریم نیز در سوره هاى مدنى به کار رفته است .(۷)
‏وایـن نـشـان مـى دهـد کـه اسـتـعـمـال ایـن واژه در مـیـان مـسـلمـانـان پـس از هـجـرت مـعـمـول شده است .(۸) همچنین موّرخان براى جاهلیت نیز چند دوره در نظر گرفته اند: دوره نـزدیـک بـه اسـلام کـه مدّت دویست سال بود و دوره پیش از آن که جاهلیت قدیم نام گذارى شده است .(۹)
‏وضع عمومى عرب در دوره جاهلیّت
‏عرب عصر جاهلیّت ، در نهایت انحطاط اخلاقى به سر مى برد و جز اندکى از سنتهاى پسندیده و سجایاى اخلاقى در میان آنان چیزى باقى نمانده بود. معیشت آنها بسیار دشوار و راه زندگى آنان ناهموار بود.
۳
‏قـرآن کـریـم در مـقـام یـادآورى نـعـمـتهاى خداوند به مسلمانان و سعادتى که با روى آوردن به اسلام یافته اند؛ وضع آن دوره را چنین وصف کرده است .
‏((وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ اِذْ کُنْتُمْ اَعْداً فَاَلَّفَ بَیْنَ قُلوُبِکُمْ فَاَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِاِخْوانا وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَهٍ مِنَ النّارِ فَاَنْقَذَکُمْ مِنْها))(۱۰)
‏و نـعـمـت خـدا بـر خـویـشتن را به یاد آرید که با یکدیگر دشمن بودید و او بین دلهایتان الفت بـرقـرار کـرد و در نـتیجه نعمت او برادر شدید و در حالى که بر لبه پرتگاه آتش بودید؛ شمارا از آن نجات داد.
‏از ایـن آیـه دو مـعـنـى مـمکن است استفاده شود، یکى اینکه مردم دوره جاهلیت چنان اعتقادى داشتند که اگر با آن مى مردند اهل دوزخ بودند؛ و دیگر اینکه خصومت در میان جامعه بگونه اى بود که هر لحـظـه امـکـان داشـت آتـش جـنـگ مـیـان آنـان شـعـله ور گـردد.(۱۱) در هـر حال ، آیه شریفه بیانگر سقوط معنوى واعتقادى مردم در دوره جاهلیت است .
‏دیانت عرب جاهلى
‏عـربـهـااز زمـان حـضـرت ابـراهـیـم (ع )، بـردیـن تـوحـیـدبـاقـى بودندتاآنکه فردى به نام ((عـَمـْرِوبـِنـِلُحَّى )) بـت پـرسـتـى رادر مـیـانـشان رایج کرد وپس ازآن شرک درجامعه حاکم شد. مـشـرکـان منکر وجود خداوند نبودند، بلکه با وجود اعتراف به خالقیّت خداوند، بتها را واسطه هـاى خـدا بـراى انـجام کارهاى جهان پنداشته و آنها را براى نزدیک شدن به او مى پرستیدند. بـه این منظور حدود سیصد و شصت بت را در کعبه گرد آوردند. هر قبیله بتى مخصوص به خود داشـت ، تـنـهـا قـریـش ۳۶۰ بـت در کـعـبه داشت که پیامبر خدا(ص ) در روز فتح مکه همه آنها را نابود ساخت .(۱۲)
‏عـلاوه بـر بـت پـرسـتـى آیـیـنـهـاى دیـگـر مـثـل یـهـودیـت و مـسـیـحـیـت در عـربـسـتـان معمول بود. یهود در یثرب ، خیبر، وادى القرى و تیما منتشر بودند، و مسیحیان در ناحیه نجران و یمن سکونت داشتند.(۱۳)
‏کعبه ، حج و حرم
‏کعبه ، پس از بناى آن به وسیله حضرت ابراهیم (ع ) و برگزار شدن مراسم حج براى عربها مـکـان مـقـدّس و قـابـل احـتـرامـى بـه شمار مى رفت ، آنان شعایر حج را همان گونه که حضرت ابـراهـیـم (ع ) بـرقـرار کـرده بـود، بـه جـا مـى آوردنـد، در عـیـن حال بدعتى جاهلى و شرک آمیز نیز در آن پدید آورده بودند.(۱۴) اسلام حج را تثبیت کرد و تمام بدعتهاى روزگار جاهلیت را از میان برداشت .(۱۵)
‏از دیـگـر سـنـن ابـراهیمى که در میان عرب جارى بود و اسلام نیز آن را تثبیت کرد، احترام منطقه ((حـرم )) بود که خونریزى در آن ممنوع بود و هر کس به آن وادى وارد مى شد تا زمانى که از آن خارج شود در امان بود، این احترام در اسلام نیز همچنان باقى ماند.(۱۶)
‏قرآن کریم در این باره مى فرماید:
‏((و مَنْ دَخَلَهُ کانَ امِنا))(۱۷)
‏هر که در آن داخل شود، ایمن است .
‏سـنـت دیـگرى که از شریعت حضرت ابراهیم بر جاى مانده و در زمان جاهلیّت نیز برقرار بود، حـرمـت مـاهـهـاى حـرام بـود. عـربـهـا مـعـتـقـد بـودنـد کـه در چـهـار مـاه سـال (رجـب ، ذى قـعـده ، ذى حـجـّه ، مـحـرم ) جـنـگ و خـونـریـزى حـرام اسـت . دلیل پایبندى به این قانون هم آن بود که در این ماهها مى توانستند مراسم حج را به جا آورند، انـجـمنهاى ادبى شان را تشکیل دهند و با آرامش خاطر به دادو ستد بپردازند. اسلام نیز این سنت را به رسمیت شناخت ، چرا که منافع عمومى در آن نهفته بود.(۱۸)
‏خداوند مى فرماید:
‏((اِنَّ عـِدَّهَ الشُّهـوُرِ عِنْدَاللّهِ اثْنى عَشَرَ شَهْرا فى کِتابِ اللّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمواتِ وَالاَْرْضَ مِنْها اَرْبَعَهٌ حُرُمٌ))(۱۹)
‏همانا عدد ماهها نزد خداوند در کتاب خدا دوازده ماه است ، از آن روزى که زمین و آسمانها را آفرید و چهار ماه حرام است .
‏وضعیّت اجتماعى
‏روحـیـه قـوم عـرب پیش از اسلام با تعصب و قبیله گرایى آمیخته بود و با اندک حادثه اى جنگ بـیـن طـوایـف بـر پـا مـى شـد. تـعـلق خـاطـر فـرد بـه قـبـیله او بسیار بود و آن چیزى که جهت برخوردهاى اجتماعى او را تعیین مى کرد، روح قبیله گرایى بود، نه طرفدارى از حق و عدالت . اعـضـاى قـبـیـله موظف بودند تا همدیگر را تحت هر شرایطى حتى ظالم بودن یارى کنند. در این مـیـان ، شـایـد بـتـوان قـبـیـله قریش را استثنا کرد، زیرا در زمان ((قصى بن کلاب )) دارالندوه تـاءسـیـس شـد، کـه در حـکـم یـک مـجـلس شـوراى کـوچک بود و امور مهم به صلاحدید و تصمیم بزرگان قوم در دارالندوه انجام مى شد.(۲۰)
۳
‏تفاخر به حسب و نسب در میان عرب بشدّت رواج داشت ، بطورى که برخى از روزها گرد هم مى آمـدنـد و بـه شـکـل غـلو آمـیـزى بـر یـکـدیـگـر فـخـر فـروشـى مـى کـردند. خداوند بزرگ با نـزول آیـه شـریـفـه ((اِنَّ اَکـْرَمـَکـُمْ عِنْدَاللّهِ اَتْقیکُم ))(۲۱) همانا گرامى ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست .این سنت نکوهیده را از میان برداشت .
‏شـرابخوارى در میان مردم ، سخت رایج بود بگونه اى که در اسلام بتدریج تحریم شد، چون لغو یکباره آن امکان داشت با مخالفت سر سختانه مردم رو به رو شود.
‏ویژگیهاى جاهلیّت از دیدگاه قرآن
‏از مـجـمـوع آیـه هـایـى کـه بـه حـالتـهاى گوناگون زندگى مردم در آن روزگار اشاره دارد، دانـسـتـه مـى شـود که از دیدگاه قرآن کریم گمراهى ، اصلى ترین ویژگى مردم زمان جاهلیت بوده است .
‏خداى متعال مى فرماید:
‏((هـُوَ الَّذى بـَعـَثَ فـِى الاُْمیِّینَ رَسوُلا مِنْهُمْ یَتْلوُ عَلَیْهِمْ ایاتِهِ وَ یُزَکِیّهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ اِنْ کانوُا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلالٍ مُبِینٍ))(۲۲)
‏اوسـت خـدایـى کـه میان عرب امّى پیامبرى از خودشان برانگیخت تا بر آنان آیات وحى الهى را تـلاوت کـنـد و آنـهـا را پـاکـیـزه سازد و کتاب و حکمت الهى بیاموزد با آنکه پیش از این همه در گمراهى آشکارى به سر مى بردند.
‏اسـاس گـمـراهـى عـرب در ایـن بـود کـه رفـتار آنان بر هیچ مبناى عقلى و شرعى استوار نبود. عـلایـم تـوحـیـد در مـیـانـشـان ناپدید بود و بى هیچ تفکرى پیرامون ارزش بتهاى ساخته دست خـودشـان ، آنـهـا را سـتـایـش مى کردند، رفتارشان جاهلانه و بى منطق بود و آنچه را انجام مى دادند تنها به این دلیل بود که گذشتگان انجام داده اند وگرنه خاستگاه منطقى و عقلى نداشت .
‏قرآن کریم منطق جاهلانه آنان را در پرستش بتان چنین بازگو کرده است :
‏((قالوُا اِنّا وَجَدْنا ابائَنا عَلى اُمَّهٍ وَ اِنّا عَلى اثارِهِمْ مُهْتَدوُن ))(۲۳)
‏گفتند ما پدران خود را بر آیینى یافتیم و البته ما هم در پى آنها بر هدایت هستیم .
‏ایـن مـنـطـق در مـیـان مـلتـهـاى گـذشـتـه نـیـز سـابـقـه داشـت کـه کـافـران در مقابل دعوت پیامبران ، پیروى از پدرانشان را مطرح مى کردند. قرآن کریم مى فرماید:
‏((وَ کَذلِکَ ما اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فى قَرْیَهٍ مِنْ نَذیرٍ اِلاّ قالَ مُتْرَفُوها اِنّا وَجَدْنا ابائَنا عَلى اُمَّهٍ وَ اِنّا عَلى اثارِهِمْ مُقْتَدوُنَ))(۲۴)
‏وهـمـچـنـیـن مـا هیچ رسولى پیش ازتو در شهرى نفرستادیم جزآنکه خوشگذرانهاى آن دیار، به رسولان گفتند که ما پدران خود را بر آیینى یافتیم و البته از آنهاپیروى خواهیم کرد.
‏پـیـامـبـران اسـتـدلال مـى کـردنـد کـه آنچه ما مى گوییم به هدایت شما نزدیکتر و در بردارنده سـعـادت شـمـاسـت . جـاهـلان پـاسخ مى دادند که ما حاضر به گوش دادن به حرف شما نیستیم .(۲۵)
‏ایـن نهایت درجه بى منطقى و جهالت است بدین جهت قرآن کریم همیشه از مخالفان خود خواستار تـفـکر و تعقل است . اسلام پیروى از گفتار نیکوتر را در جامعه اسلامى رواج داده ، آن را نشانه خردمندى انسانها مى داند.
‏((وَالَّذیِنَ ااجْتَنَبوُا الطّاغوُتَ اَنْ یَعْبُدُوها وَ اَنابوُا اِلَى اللّهِ لَهُمُ الْبُشْرى فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یـَسـْتـَمـِعـوُنَ الْقـَولَ فـَیـَتَّبـِعـوُنَ اَحـْسـَنـَهُ اُولئِکَ الَّذیـنَ هـَدیـهـُمُ اللّه وَ اوُلئِکـَهـُمـْ اوُلوُالاَلْبابِ))(۲۶)
‏مـژده باد کسانى را که از اطاعت طاغوت سر پیچیدند و به سوى خدا باز گشتند، پس بندگان مـرا بـشـارت دِه کـه سـخـن را مـى شـنـونـد و بهترین آن را براى پیروى بر مى گزینند. اینان مشمول هدایت خدایند و همانها صاحبان خردند.
۵
‏آرى ، اسـلام بـا برچیدن اساس بت پرستى از عربستان به دوره جاهلیت پایان داد و با ترغیب مـسـلمـانـان به تفکر و پیروى از عقل به جاى تقلید کورکورانه ، انوار معرفت و آگاهى را بر عـقـل و دل مـردم تـابـانـیـد. عـربـهـا در سایه اسلام نه تنها از جاهلیت در آمدند، بلکه خود منادى توحید، دانش و اخلاق نیکو در سراسر جهان آن روز شدند و هر کجا قدم نهادند برادرى و مساوات را با خود به ارمغان بردند.
‏ حکومت و فرمانروایى در عصر جاهلى

‏شبه جزیره عربستان از نظر جغرافیایى به سه بخش عمده شمالى ، مرکزى و جنوبى تقسیم مـى شـود. جـغرافى دانان با یکى دانستن بخش شمالى و مرکزى ، آن را به دو بخش ‍ شمالى و جنوبى که به وسیله ریگزارى پهناور از هم جدا مى شود، نیز تقسیم کرده اند. به همین ترتیب سـاکـنـان عـرب آن نـیـز بـه عـرب شـمـالى یـا قـحـطـانـى و عـرب جنوب یا عدنانى تقسیم مى شوند.(۲۷)
‏اوّلیـن تـمـدنـهـا در جـزیـره العـرب بـه دسـت عربهاى جنوبى پدید آمد؛ در حالى که عربهاى شمالى تا زمان ظهور اسلام هیچ گونه جنبشى از خودشان ندادند، و نظام حکومتى آنان دستخوش دگرگونى نشد.(۲۸)
‏تنوع جغرافیایى به اضافه همجوارى با دولتهاى قدرتمند آن روزگار یعنى امپراتوریهاى ایران و روم ، باعث تفاوت درحکومتهاى شمال و جنوب شبه جزیره شده بود.
‏انواع حکومت در شبه جزبره عربستان
‏امـکـانـات طـبـیـعى زندگى و نوع معیشت مردم ، عامل تعیین کننده نوع حکومت بود. عربهایى که در بـخـش جـنوبى زندگى مى کردند؛ با برخوردارى از آبادانى و رواج کشاورزى در آنجا صاحب تـمـدنـى کـهن بوده ، تحت حکومتى واحد اداره مى شدند؛ گر چه این حکومتها دست نشانده ایران و حـبـشـه بـودنـد. در مرزهاى شمالى بخش شمالى حکومتهاى مستقلى زیر سلطه ایران و روم وجود داشـت ، در حـالى کـه سـایـر نقاط شبه جزیره با نظام قبیله اى اداره مى شد. بدین ترتیب ، دو نوع حکومت در جزیره العرب قبل از اسلام وجود داشت .
‏۱ـ حـکـومـتـهـاى نـیـمـه مـسـتـقـل و در مـواردى مـسـتـقـل در جـنـوب و شـمـال . حـاکـمـان دیـنـى دولتـهـا داراى تـاج بـودنـد و اغـلب دسـت نـشـانـده حـکـومـتهاى خارجى مثل ایران و حبشه بودند.
‏۲ـ نـظـامـهـاى عـشـیـره اى . ایـن نـظـامـهـا تـا حـدودى مـستقل بودند و حاکمان آنها از تاج و تختى بـرخـوردار نـبـودنـد.(۲۹) حـکـومـتـهـاى صـاحـب تـمـدن عـرب در شمال غالبا با چیره شدن قبیله اى بر قبایل دیگر پدید مى آمد و با آنکه نظام قبیله اى بر پا بود؛ اما از قدرت ، تشکل ، وسعت قلمرو و حاکمیت و انسجام بالایى برخوردار بود.
‏نظامهاى عشیره اى نیز بر پایه تشکلهاى قبیله اى استوار بود؛ اما هر عشیره ، براى خود طایفه و قـبـیـله اى مـسـتـقل بود و قبایل و طوایف ، تحت حاکمیت متمرکز و متشکلى گرد نیامده بودند. و هر قبیله توسط رئیس آن قبیله اداره مى شد و رئیس قبیله زیر نظر و تحت حاکمیت مقام بالاترى نبود و قبایل به صورت هسته هاى جمعیّتى کوچک ، جدا از یکدیگر زندگى مى کردند.
‏دولت یمن
‏یـمن که در جنوب جزیره العرب واقع است از تمدنى کهن برخوردار و اغلب مورد توجه اقوام و دولتهاى خارجى بود. سابقه تاریخى این سرزمین ، موضوع بحث درس حاضر نیست ؛ تنها در اینجا به تاریخ دولتهایى که معاصر با پیامبر اسلام بودند و در تاریخ اسلام مورد بحث و توجه مى باشند اشاره مى کنیم .
‏یـمـن کمى پیش از ولادت رسول خدا(ص )به دست حبشیها افتاد. قدرتمندترین حاکم حبشى یمن ، ابـرهـه بـود. وى کـه مـردى خودخواه و زیرک بود، تمام رقیبان را از میدان خارج ساخت و فرمان حـکـومـت یـمـن را از جـانـب پـادشـاه حبشه دریافت کرد. حادثه تاریخى مهمى که به دست ابرهه آفـریـده شـد، حـمـله بـه خـانـه کـعـبـه در زمان ریاست عبدالمطلب بود. او در صنعا پایتخت یمن کلیسایى عظیم و با شکوه ساخت و مردم را وادار کرد تا به جاى کعبه آن کلیسا را زیارت کنند. عـربـى کـه علاقه شدیدى به کعبه داشت کلیساى ابرهه را به کثافت آلوده کرد. این کار خشم ابـرهـه را بـرانـگـیـخـت و بـا سـپـاهـى گـران سـوار بـر فـیل به قصد ویران ساختن کعبه عازم مکّه شد، اما در آنجا به عذاب الهى دچار گشت و سپاهیانش مـورد هـجـوم ابـابـیـل واقـع شـدنـد؛ کـه قـرآن کـریـم داسـتـانـش را در سـوره فیل این گونه بیان فرموده است :

 

دانلود فایل

 

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x