تحقیق تاریخ فلسفه غرب

تحقیق تاریخ فلسفه غرب

تحقیق تاریخ فلسفه غرب

تحقیق-تاریخ-فلسفه-غربلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : ۲۴ صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏۲
‏چکیده:
‏یکی از نکاتی که همه کسانی که با تاریخ فلسفه غرب به خصوص در یک قرن اخیر آشنایی دارند، دریافته اند، این است که در میان مکتب های فلسفی بسیار متعدد فرهنگ غرب دو مکتب فلسفی از همه مشهور تر و دارای آثار و نتایج گران تری بوده اند یکی از آنها مکتب پوزیتیوسیم با اث‏بات گرایی است و دیگری مکتب اگزیستانسیالیسم ‏که موضوع مورد بحث این مقاله را تشکیل می دهد. اجمالا باید گفت که مکتب ‏اگزسیت ن‏سی‏ا‏یس‏م همان طور که به تفصیل اشاره خواهد شد یک مکتب فلسفی است که دارای آموزه های معین و مشخصی باشد، نیست و از این نظر بیشتر آن را به عنوان یک گرایش فلسفی می شناسند تا یک مکتب نظام مند فلسفی. واژه ‏اگزیستانسیالیسم‏ ‏از ریشه لاتینی existentia ‏ ‏به معنای وجود و هستی گرفته شده است.
‏این مکتب که در قرن ۱۹ در غرب پدید آمد هستی انسان را مرکز و غایت همه مسائل می داند و عقیده دارد که چون هر انسان وجود خاص خود را دارد با مفاهیم فلسفی و متا فیزیکی‏ قابل تفسیر و توضیح نیست‏ در میان فیلسوفات متعددی که به این فلسفه پرداخته اند به ذکر ۲ نمونه از آنها خواهیم پرداخت که یکی سورن کی یر که گور نماینده اگزی‏س‏ت‏ ‏اگزیستانسیالیسم‏ ‏مذهبی است و دیگری ژان پل سارتر لامذهب که عمده بحث مقاله را در بر میگیرد.
‏در ادامه نیز پس از پرداختن به فلسفه ‏اگزیستانسیالیسم‏ ‏نظرات این مکتب را در مورد آموزش و پرورش و نیز خود آموزش و پرورش
‏۲
‏اگزیستانسیالیسم‏ ‏بیان می شود.
‏اگزیستانسیالیسم‏ ‏-‏ existentialism

‏اگر چه نشانه هایی از‏ ‏اگزیستانسیالیسم‏ ‏در آثار نویسندگان قرن نوزدهم مانند سورن ‏
‏کی یر که گو‏ -soren kierkegaard
‏ (۱۸۱۳-۱۸۵۵)؛ فردریک نیچه‏ -friedrich nietzsche
‏ (۱۸۴۴-۱۹۰۰) و فئودور داستایوسکی‏ -fyodor dostoyevsky
‏ (۱۸۲۱-۱۸۸۱) دیده می شود، ولی این مکتب در قرن بیستم به ویژه در خلال جنگ جهانی دوم و بعد از آن به اوج شهرت خود رسید. ‏از میان طرفداران برجسته ‏اگزیستانسیالیسم‏ در قرن بیستم باید از فلاسفه آلمانی کارل یاسیرس‏ -karl jaspers
‏ (۱۸۸۳-۱۹۶۳) و مارتین هیدگر‏ -martin heidegger
‏ (۱۸۸۹-۱۹۷۶)، فیلسوف یهودی مارتین بوبر‏ -martin buber
‏ (۱۸۷۸-۱۹۶۵)، فلاسفه فرانسوی گابریل مارسل‏ -gabriel marcel
‏ (۱۸۸۹-۱۹۷۳) که دیدگاهی مسیحی اتخاذ کرد و ژان پل سارتر که لا مذهب بود یاد کرد.
‏با توجه به این نکته که نویسندگان و فلاسفه مذکور گروه نامنجانس و غالبا متعارضی را تشکیل می دهند واضح است که ‏اگزیستانسیالیسم‏ بیش تر دیدگاه و گرایش فلسفی را تشکیل داده و می دهد تا مکتب فکری منظمی را اگزیستان‏س‏یایسم عنوان سهل و ساده ای بوده است که به مجموعه ای از عصیان های کاملا متفاوت علیه فلسفه های سنتی، به ویژه علیه تلاش هایی که برای
‏۴
‏تشکیل نظام های فکری انتزاعی و منظم به عمل آمده داده شده است.
‏ماهیتا ‏اگزیستانسیالیسم‏ مجموعه ای از اندیشه های فلسفی یک دست نیست، ‏بلکه کسانی که به عنوان اگزیستان‏س‏ی‏الیست‏ ‏شناخته شده اند، پرسشهای مشابهی را طرح کرده ولی در ارائه پاسخ دچار اشکال شده اند. برسبیل ارائه تعریفی مقدماتی از ‏اگزیستانسیالیسم‏ ‏، آن را می توان به عنوان نوعی اندیشه فلسفی تلقی کرد که بر یگانگی (بی بدیل بودن) و آزادی فرد در برابر گروه، جماعت یا جامعه توده وار تأکید می کند. افزون بر این، این مکتب بر این امر تکیه می کند که همه مردم در قبال معنی و مفهوم زندگی خود و ایجاد ماهیت یا تعریف هویت خویش مسئولیت کامل دارند.
‏در خصوص اگزیستانسیا‏ل‏یسم که تنوع آرا خصیصه ممتاز آن است دو نفر از صاحبنظران این مکتب فکری یع‏ّ‏نی اگزیستانسیا‏ل‏یسم مذهبی سورن کی یر که گو و اگزیستانسیا‏ل‏یسم لا مذهب ژان پل سارتر را معرفی کرده سپس به آرای تربیتی اگزیستانسیا‏ل‏یسم خواهیم پرداخت.
‏* سورن کی یر که گو‏ر‏۱-‏ ‏نام این‏ فیلسوف را کی یر که گار و یا کی یر که گارد نیز تلفظ کرده اند.
‏ (۱۸۱۳-۱۸۵۵)
‏متفکر دانمارکی که در خانواده مذهبی به دنیا آمد. در خانه به طور جدی آموزش فلسفی دید. او در حالی که در دانشگاه کپنه‏اگ‏ الهیات می خواند به مخالفت با هگل برخاست. کی یر که گور معتقد بود مه فقدان فرد گرایی و ماهیت نظام مند این فلسفه نمی تواند به فرد بگوید که چگونه زندگی کند یا چه کاری را انجام دهد.
‏۵
‏کی یر که گارد که در جستجوی معنی حیات بود کشیشی سوتری شد و ازدواج کرد اما از این وضعیت خشنود نبود؟ را هم به زناشویی و هم به دین مکتبی شده از دست داد. از همسرش جدا شده و بقیه عمر و کارش را به چاپ آثارش به نام مستعار پرداخت. چند دهه بعد از مرگش به عنوان پدر ‏اگزیستانسیالیسم‏ شهرت یافت.
‏او معتقد بود که هیچ مقصد ذاتی در جهان وجود ندارد که بتوان آن را فهمید یا با برهان عقلانی وجودش ر‏ا ثابت کرد. به علاوه خود را نمی‏توان با بیان عقلانی اثبات کرد او احتجاج می کند که مسیحی حقی بر اثر ‏جهش ایمان به خدا اعتقاد پیدا می کنند نه از راه استدلال های انتزاعی و حجت های کلامی.
‏طبق گفته کی یر که گور تنها چیزی که فلسفه می تواند توضیح اش دهد، این است که ما افرادی منزوی هستیم و این که توانایی و اختیار انتخاب داریم. این اختیار در انتخاب کردن به اضطراب درونی ما دامن می زند و در نهایت به احساس انزوا و انفراد می رسد. از این رو او توصیه می کند که هر کدام از ما باید جهش ایمان را تجربه کنیم. یعنی تصمیم بگیریم که زندگی باید اتفاق بیفتد اگر چه نتوانیم اثباتش کنیم.
‏اگزیستانسیالیسم‏ (اصالت وجود) کی یر که گور بر فرد و چگونگی رسیدن فر به زندگی رضایت بخش تاکید می گذارد. او حقیقت عینی را بی ارزش می شمرد زیرا ادعا می کند که حقیقت ذهنی تنها حقیقتی است که به حساب می آید. گفته اصلی او از این قرار است:

 

دانلود فایل

 

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x